عشق بین دیوار 2💜

سلام اینم از پارت ۲

فردا صبح مرینت از خواب بلند شد و صبحانه شو خورد و رفت به مدرسه ، وقتی رسید به مدرسه/ مرینت : سلام آلیا / آلیا سلام مرینت / مرینت : آلیا چرا همه جلو مدرسه جمع شدن ؟ پس چرا نمی ریم تو؟ / آلیا : منم نمی دونم / مدیر مدرسه : بچه ها امروز مدسه تعطیل هست برید به خونه ها تون / همه بچه ها تعجب کرده بودند و همه برگشتن به خونه هاشون ، وقتی مرینت می خواست برگرده خونه شون آدرین گفت : میخوای باهم بریم بستنی بخوریم؟ / آلیا : مرینت بگو آره / مرینت : آره ... وایسا چی .... نه .....من نمیتونم بیام و از این حرفا ، آلیا هُلِش داد ، مرینت خورد به آدرین و افتاد ادرین اونو گرفت و گفت خوبی مرینت ؟ / مرینت : خ..خ..خ...خوبم 😁😊☺

با آدرین رفتند و بستنی خوردند آدرین از مرینت پرسید :《 تو از کسی خوشت میاد ؟》/ مرینت : 《نه !》/ آدرین : 《من از یکی خوشم میاد ولی نمی دونم چطوری بهش بگم 😔》/ مرینت 😳 : ببین آدرین نترس و قوی باش! چون شاید اون کسی که دوستش داری و خجالت میکشی که بهش بگی شاید اونم تورو دوست داره💜 / مرینت : اون کیه ؟🤨🤔 / آدرین : اون ......بیب بیب!!!!🚘 / که تو اون موقع بادیگارد آدرین صداش کرد/ آدرین: مرینت بعدا صحبت میکنیم ببخشید من کلاس دارم باید برم خیلی ممنون بابت نصیحتت 🙏🏻 / مرینت : خواهش میکنم پس .... خوبه .... عع یعنی ... ممنون .... منظورم .... تو ...‌ نرو .... بازم ..... خدافظ 😥😓 / آدرین : خدافظ😊👋 / و آدریت سوار شد و رفت / مرینت : اوفففف تیکی بازم گند زدم 😭😓😣 / تیکی : اشکال نداره مرینت من می دونم تو یه روزی می تونی 😊💜😘 / مرینت : ممنون ..... تیکی تو تنها کسی هستی که رازم رو میدونی 😢💜

فردای آن روز وقتی توی مدرسه بودن یه نفر باز آکومایی شد و مرینت و آدرین به لیدی باگ و کت نوار تبدیل شدند و برای جنگ به شهر رفتند

بعد شکست فرد آکومایی و گرفتن آکومای اون و درست کردن همه چیز ، کت نوار و لیدی باگ از هم خداحافظی کردند تمام نقطه‌های لیدی باگ تموم شد و اون زود رفت اما به خونشون نتونست برسه برا همین زود به پنجره اتاق آدرین نزدیک شد و پرید داخل کت نوار هم نگران شد و گفت : لیدی باگ چرا بدون خداحافظی رفت ؟ / کت نوار : شاید مشکلی براش پیش اومده حالا هرچی من برم خونه خودم / وقتی کت نوار رفت تو اتاقش لیدی باگ هم داشت به مرینت تبدیل می شد / کت نوار : پنجه ها دا...... یه لحظه صبر کن ببینم / کت نوار یه بویی حس کرد و گفت یکی توی اتاقه مرینت هم خیلی می ترسید که الان کت نوار هویت منو میفهمه

تموم شد اگه برات جذاب بود ادامش توی پارت بعدیه🤗😍😘💜

ممنون که تا اینجا با من همراه بودی اگه تست رو دوست داشتی لایک کن❤💜