
خب لاوام ت پارت اول خوشحال شدم خوشتون اومد واسه همین ادامه میدم❣❤
(خب ی نفر گفت گذشته ا/ت همین اول واضح کنم🥺و خب نظرش برام مهم بود❣ا/ت با پدر و مادرش زندگی میکرد و اون پدرومادرش خیلی دوست داره اما چون پدر و مادرش زیاد پولدار نبودن و وضع متوسطی داشتن همه کاراش خودش انجام میده🐣🍓درسشم خیلی خوبه💜ی خونه جداگونه برای خودش داره و از طرف دانشگاه بخاطر ارائه طرح های مختلف تشویق میشه و حقوق میگیره🥺❣گاهی هم برای پدر و مادرش پول میفرسته🥺😶)بریم سراغ داستان اسلاید بعدی😉
ا/ت:یهو دیدم هفت نفر با ماسک کلاه ت خیابون سرگردونن🤫🤔یکم تعجب کردم کردم و مشکوک شدم🤔با خودم میگفتم هفت نفر ناشناس با ماسک و کلاه یکم عجیب نیس🙄یهو گفتم.......بی تی اس😍🤩 ولی ت ذهنم گفتم چون میدونستم با داد زدن این حرف به فنا میرن🤣رفتم جلو پیششون گفتم:(ا/ت کره ای بلده😊) ببخشید من ی آرمی هستم قصد مزاحمت ندارم میتونم کمکتون کنم(یواش گفتم)🧐 بعد نامجون گفت:سلام آرمی عزیز🥰 ما بادیگارد هامون گم کردیم😅 و نمیدونیم باید کجا بریم اگه هم آرمی ها و هیترها بفهمن که ما ت ایرانیم معلوم نیست بدون بادیگاردامون چه بلایی سرمون میاد😱 ا/ت:.......
ا/ت: ببخشید اگه بخواید من میتونم بهتون کمک کنم من این شهر خیلی خوب میشناسم😁نامجون:اما ما هیچ پولی با خودمون نیاوردیم و همش دست بادیگاردامون و آدرس هتلمون هم نمیدونیم😬🤦♀️ا/ت:اگه دوست داشته باشید من ت خونم تنهایی زندگی میکنم و میتونید بیاید اونجا تا بادیگاردهاتون پیدا کنید😊🙂نامجون:خب بخاطر آرمی ها مشکل هیتر ها باید بریم یجایی خب اگه شما هم مشکلی نداشته باشید ما مزاحمتون میشیم😉ا/ت:ن مزاحم چیه شما مراحم هستید من که خیلی خوشحال میشم تنها نباشم😇همه اعضا خوشحال شدن ازم تشکر کردن ولی ی حسی داشتم نسبت به نگاه های جیمین ولی اهمیت ندادم🙃ا/ت: ی تعظیمی کردم و گفتم بفرمایید ازین طرف
ا/ت: از خوشحالی داشتم منفجر میشدم آخه من و این همه خوشبختی وای خدااااا😭🥺😍😍😍خلاصه بعد چند دقیقه پیاده روی رسیدیم به خونم کلید انداختم🔑 واعضا رو تعارف کردم بیان داخل و اومدن داخل🚪سریع رفتم ت آشپزخونه و شروع کردم به پختن رامیون😋(رامیون ی پیش غذای کره ای من خودمم خوردم خیلی خوشمز اس😁😋) داشتم غذا درست میکردم که جمن و کوکی اومدن ت آشپزخونه و من ی تعظیمی کردم🙇♀️ بعد کوکی گفت: با ما راحت باش انقد رسمی نباش ا/ت:یکم خجالت کشیدم سدم انداختم پایین و گفتم باشه کوک:آفرین😄حالا بگو ببینم اینجا شیر موز داری؟ ا/ت:بله ت یخچال طبقه دوم هیت ازونجا بردارید🤗 کوک: خیلی ممنون،دریخچال باز کردم پر از شکلات و شیرینی بود طبقه دوم هم همش شیر موز بود🙄🍌 گفتم ت شکلات و شیرینی خیلی دوست داری ن🍫 ا/ت: بله من عاشق شکلات و شیرینی ام🍬🍭کوک:.......
بازم کات،زیاد حساس نشید جای حساس کات نکردم البته از نظر خودم😁😂😅 لطفا بزن بعدی😚
امیدوادم خوشت اومده باشه جاذابم🥰😍 چالش:بنظرتون کوک با رفتار صمیمانش عاشق ا/ت شده🤔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واو عالییی بود💚💜😜😍😍😍😍😍🥰
بازم عالی بود لطفاً اگه تا الان پارت بعد رو نذاشتی الان بذار خیلی خوشم اومد فقط الان آنی خونش کوچیکه یا بزرگ؟.
جواب چالش:نه بنظرم عاشقش نشده فقط دوسش داره🤗
خونه ا/ت کوچیکه😍😘💕
دوست دارم آنی جونم😗😙😘❤💝
لطفا هرکی کامنتم میبینه به عاجی هام هم بگه نفسم💜 آنی نهالم❤ جین هوم 💜نازنینم❤ دینام💜 من با خانواده ام به مشکل خوردم و نمیتونم بیام تستچی ببخشید ک اینجوری شد دوستون دارم و خدافظ😭😭🥺
وووووواااااا چرا کات کردی به خدا دستم به هت نرسه ۱۰ تایی بزار بابا بعد از این همه مدت آوردی بعد زود زود کات کردیی اما علی بود
مرسی من امتحانام از الن شروع شده و نمیتونم زیاد بنویسم دیگ شرمنده ولی کلی پارت ت بررسی
عالی بود عاجی😻💖
مرسی عاجی جونم😍😍😍🥺
خیلی خوب بود مهدیس اونی
ج چ:ن بابااا چخبره هنوز اصن همو نمیشناسن منظورم اینکه تسمه ا/ت رو نمدونه و خیلی چیزایه دیگه
کوک همیشه صمیمیه
مرسی نفسم❤❤❤
باورم نمیشه بهترین نویسنده تستچی داستانم دنبال میکنه🥺😍
😐💔 کمه یکم بیشتر بنویس
ول خوبه 🙂✌
ممنون🥰
عالی بود واقعا خیلی خوب بود
این اولین داستان بی تی اسی هست که می خونم
و باید بگم فوق العادهع
پارت بعددددی
خیلی خوشحالم که خوشت اومد😍🥰
پارت بعد برسیه😇
ج چ : فکر نکنم
عالی بود لطفا زودتر پارت بعدی رو بنویس😍😍☺😍☺☺😍☺😍☺😍☺☺😍😍☺
تا پارت ۵ تو برسی مرسی کامنت گزاشتی🥰😍
عالی بودی مثل همیشه ❤🥰😘
ممنونم نهال جونم🥰🥰