مرسی که میخونید.
دو رقصنده مانند مجسمه وسط صحنه مانده اند و حتی به روی بینندگان تعظیم هم نکرده اند. اینکارشان جمعیت حاضر را متعجب میکند.
تازمانی که سالن را جهنمی داغ در بر میگیرد. آتشی زیبا اما سوزان. تشویق ها و خنده ها، شادی ها و هیجان ها به ترس بدل میشود، به جیغ، به فریاد و موجی از جمعیت که خودشان را به هرسویی برای فرار میکوبند.
در این لحظه پوزخند طعمکارانهای، اینبار بر روی صورت مرد مینشیند و برای پایان نمایش در میان هیاهوی برزخی، زن را با حالت نمایشی آن هم از جنس دروغینش میبوسد. هردویشان از دروغ و نقابشان استقبال میکنند.
زمانی که آهنگ قطع میشود، جیغ ها هم قطع میشوند. سالن در خاکستر فرو میرود و بالاخره وقت تعظیم بی نقص دو رقصنده برای ختم اجرا میشود.
چه جسارت بزرگی!
هنگامی که دو شاه سوختن مهره هایشان را میبیند.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
واقعا من قبلا داستان رو نخوندم ولی هر طور شده قلمت خیلی قشنگه، و از خوندنش لذت بردم :)
ممنونم زیبا:)✨
بی نظیرررررر
مرسی✨
در انتظار پارت بعد🤝
سعی میکنم زودتر بنویسمش؛)
لازمه بگم مثل همیشه عالی بود یا خودت میدونی؟
وای
مرسیی❤️✨