سلام من برگشتم این بیشتر یه جور داستانه تا تست ولی جالبه امتحانش کنید راستی بابت نظراتتونم ممنون خیلی روحیه گرفتم بریم که داشته باشیم خاموش 2رو
به همین روال پنج روز میگذره داری تو خیابون قدم میزنی تو این مدت حتی یه کلمه هم با کسی حرفی نزدی تنها چیزی که ذهنتو درگیر کرده اینه که چه اتفاقی برای دوستات افتاده کاملا سرگردونی داری سعی میکنی یه چیزیو که تو ذهنت گم کردی به یاد بیاری اما هیچ چیزی به ذهنت نمیرسه هوا ابریه تو این فکری که برگردی به همون جنگلی که این اتفاق افتاده یا نه میری؟
بعد از یه مدت فکر کردن فکر میکنی یه نفر از دور داره تو رو دید میزنه برمیگردی ببینی کسی هست یا نه ولی شخص خاصی رو پیدا نمیکنی الان چیکار میکنی؟
هوا کم کم بارونی میشه و تو به این فکری که آیا برم جنگل یا نه حس میکنی یه چیزیو گم کردی که ممکنه اونجا پیداش کنی(خلاصه بخاطر اینکه هنوز خیییلی کله شقی میری)
نم نم بارون میزنه و پیاده میری سمت جنگل درست همون مکان همون زمان البته با تفاوت اینکه هوا سردو بارونیه والبته به شدت دلگیر تنها میری سمت جایی که چادر زده بودین یه چیزایی هی توی ذهنت جرقه میزنه داری یه چیزایی رو به یاد میاری اما یه چیزای پرت و قروقاطی
یهو یادت میاد که یه صدا شنیدی یه نفرو دیدی ولی اون شخص کی بوده بارون شدیدو شدید تر میشه و ذهنت پریشون تر با سرعت میری وسط جنگل داری تند تند نفس نفس میزنی همه چیرو داری یهو به یاد میاری انگار یه چیزی یهو محکم بهت فشار آورده و داره از همه طرف خوردت میکنه
محکم رو سرت فشار میاریو نفس کشیدنت تند تر میشه انگار قلبت میخواد از دهنت بزنه بیرون روی زانوهات میشینیو بارون شدید میباه خیس خیس شدی از شدت سر درد و فشار عصبی با تمام توانت جیغ میزنی یکم احساس آروم بودن میکنیو از شدت فشار عصبی و خستگی برای بار دوم همونجا بیهوش میشی
یه صحنه ای رو میبینی همون کسی که بهت یه پوزخند زده بود رو میبینی که افتاده رو گردنتو داری سعی میکنی که اونو کنار بزنی اما نمیتونی قیافش چطوره؟
یهو تو حین بیهوش شدنت از شدت خون ریزی یه نفر میرسه و اونو کنار میزنه به اون میگه فکر کردی داری چه غلطی میکنی «دنیل»
دنیل:اون الان همه چیرو دیده حتی اسم منم میدونه میخوای باهاش چیکار کنم هان میگه اون مال منو حق نداری باهاش کاری داشته باشی فهمیدی بلندت میکنه و خون خودشو بهت میده میدونی که اون چیه دیگه آره؟
اون خون آشام بوده و خونشو بهت داده بود تا زخمت خوب بشه اما با عین حال که خونشو بهت داده بود با خون اون توی رگات مرده بودی وقتی به هوش اومدی درحال تبدیل بودی برای همین چیزی یادت نمیومد بهوش میایو میبینی تو یه تخت تو یه اتاق خییلی بزرگی و یه پسر بالای سرته قیافشو میبینیو با مِن و مِن میگی تو تو میتونی حدس بزنی کیه ؟(کامنت کن)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دنیل بود نه؟
❣❣❣
🔮آینده ای در خواب🔮اولین داستانم هست بیا تو پیجم و به داستان منم سر بزن🤗 فالوم کنی فالویی بک میدم😜
🖤
سلام میشه فالوم کنید و به تستام سر بزنید منم همین کارو میکنم ❤️😙
فازم چیه ؟ چرا همش بیهوش میشم اونم یه جا ؟ 😐💔
دنیل بود درسته؟ 🖤
عالیه🖤🖤🖤
فکر کنم دنیل بوده یا دوستاش ?
قلب سیاه ?
دوستان به تست دنیای تخیل هم یه سری بزنین
باحال بود ۳ شم بساز ??