خودکار قرمز

من این داستان رو جایی شنیده ام پس شاید کامل نباشه...

مردی را به زندان می‌بردند، مرد در جای خلوتی به همسر خود گفت:من برای تو نامه مینویسم،آنهایی که دروغ می‌گویم را با خودکار قرمز،وآنهایی که راست می‌گویم را با خودکار آبی مینویسم. زن پذیرفت و از او خداحافظی کرد.

بعد یک ماه نامه ای به دست همسر رسید.زن نامه را باز کرد و دید همه اش آبی است لبخندی زد و شروع به خواندن نامه کرد.نامه اینگونه بود:

سلام عزیزم،خوبی؟

حال من خوب است.اینجا همچی عالی است.

به ما خوب رسیدگی می‌کنند.

غذای خوبی به ما می‌دهند.

جای خواب تمیز و از همه مهم تر با ما به خوبی رفتار می‌کنند،

فقط اینجا یک مشکل دارد...

خودکار قرمز ندارند.