من هرگز از مرگ نهراسیدهام! اما حالا، چرا. از این تصور که پس از مرگ زنده بمانیم رهایی ندارم.
در رمان هویت وضع و موقع انسان معاصر به زیر ذرهبین گذاشته میشود و سرگشتگی و التهاب جان و روان او به نمایش درمیآید. شخصیت های رمان از چگونگی تحول جهان خرسند نیستند، مشارکت در قیل و قال «این آشفتهبازار بیارزش» را بر نمیتابند، و «بلاهت درمانناپذیرش» را جدی نمیگیرند. افکار و احساسات شانتال و ژان مارک خواننده را به هیجان می آورد و ذهن او را به افق دوردست تفکر و تخیل میکشاند. آنان با حسرت به ارزشهای متعالی از دست رفته می اندیشند، درباره موقعیت کنونی زندگی بشر سخن می گویند، و برای نجات خویش به عشق پناه میبرند.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (3)