😂اتفاقات خنده دار زندگی من 😂

روایت در تصویر😂😂😂 به به چه مامانی دارم 😂😂😂

میگم مامان امشب شام چی داریم ؟🤔🙂 مامانم میگه ماکارانی 🍝 میگن آخ جون باقَن(همون واقعا) مامانم میگه نه با شکر عه نه وایسا ببینم با نمک 😂😂😂😂😂😂😂🤔😂

میگم بابا خوشت میاد آزارم میدی؟😬😑😐 بابام میگه دارم شوخی میکنم آزار چیه ؟؟؟؟؟ خودتون قضاوت کنین مگس کش دستشه داره مگسا رو می‌کشه بعد با مگس کش محکم پشتمو میزنه میگه مگس بود😬😬😂 اصلا گیرم مگس بود حتما باید رو لباس من بکشی؟ بعدش باید لباسمو غسل بدی😂😂😂😂😂😂😬😬😂😂😂

نیم ساعت برای مادرم فک زدم که راضیش کنم برم خونه دینا(دینا دوست صمیمی من هست جالبش اینه که همسایمونه اونوقت من باید برای رفتن به خونش به دست و پا بیفتم 😐😐😂😂 ) ۵ دقیقه بعد : به مامانم میگم مامان من دارم میرم خونه دینا مامانم میگه کجا سرتو انداختی داری عین اسب میتازی ؟؟؟ با اجازه کی میخوای بری هااان؟؟ اخههه مامان من همین الان باهات صحبت کردم 😬🥺🥺🥺بزار برم آخه......آخه...آخ آخه آخه نداریم بشین سر جات بلک پینگ بلک سینک رو ببین بدو بدو .. مامان بلک پینگ بلک سینک نیست بلک پینک هست ( اینو خیلی آروم گفتم ) مامانم میگه هی رو من صدا بلند می‌کنی اصلا اون چینیا هر خری هستن برو برو اه😑 قیافه من اون لحظه🥺🥺🥺😐😐😐

دوستم رفت تایپ کنه (نه بابا )اشتباهی نوشت( نه بابل ) منم بهش جواب دادم (نه قائمشهر) 😂😂😂😂😂 حیف که چتمون رو پاک کردم وگرنه عکسشو میگزاشتم 😂😂😂😂😂😂😂😂

تازه از پارک برگشتم خونه میگم سلام مامان من گشنم میگه سلام خوشبختم منم فاطمه هستم 😂😂😂😂😂 وای کلاس اول بودم اگه یادتون باشه یک قسمت تو کتاب نگارش گفته بود با (میمون‌) جمله بساز من نوشتم :میمون زن دارد😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😐 خب اینم حرفیه دیگه 😐😂😂😂😂 عکسشو بالا گذاشتم چه دست خطی هم داشتم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 من میرم افق محو شم 😂😂😂😂 الان که داشتم یادش بخیر یادش بخیر میکردم یهو چشمم افتاد بهش😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂