داستان بازگشت به قلب من ( جیمین ) ۳
جیمین: پس قبوله 😁
ا.ت : اه نهههه
جیمین : اره
بعد دو ساعت بحث بچگونه رو کاناپه نشسته بودیم و فیلم میدیدیم
عین بچه ها سرش رو گذاشته بود رو شونم و خودش لوس میکرد
خیلی خنده دار بود
ا.ت : دوست دارم
جیمین : سال ها منتظر این کلمه بودم
یهو گوشیم زنگ خورد از اون حال و هوا اومدم بیرون و جواب دادم
برادرم بود داشت میگفت کجایی مدیرم نیست
خنده های ریزی میزدم و میگفتم من بیرونم مدیر و نمی دونم
بعدش که قطع کردم متوجه شدم فیلم تموم شده
ا.ت : جیمینا من فیلم و ندیدم میشه یکی دیگه ببینیم؟
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
از جونگ کوک هم لطفا بزار ممنون❤
خیلی قشنگه
داستان منم بنگر😇
خیلییییییییییییییییییییییییی اصلا کارت حرف نداره 🥺🥰
می تونی از شوگا هم بسازی ؟ 🥺🥺😁
وای پارت بعدی کی میاد بخدا منو کشتی پارت بعدی بدهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
بد شد باید یکم کشش میدادی .
ولی بالاخره زحمت کشیدی و بخواطر همین عالی بود🥰
سلام چه باحال بود حتما ادامه بده
یه رمان بهت معرفی کنم برو بخون خیلی باحاله .. اسمش ارزوی پنهان هست محشره اسم نویسندش هم shailan
ولی عالی بود
یا سکینوس گیلان 😱😱( از فیلم سه فراری 😁) چقدر زود تموم شد که😑😑