
داستان پسری که بعد از مرگ ناگهانیش در یک دنیای جادویی با روی دیگری از خودش رو به رو میشه...
در حال قدم زدن بودم که یهو با یک موجود عجیب رو به رو شدم اه به نظر خوب نمیاد اینجا معمولا شهر ساکت و ارومیه امیدوارم این به معنای دردسر نباشه + مینهی تو به عنوان یک روستایی ساده زندگیت خیلی حوصله سر بره چرا یک چیز جدید امتحان نمیکنی؟ بیا ی بازی کنیم من یک امتحان ازت میگیرم و اگر تو تمام قسمت ها سربلند بیرون بیای میتونی به ارزوت برسی - تو از کجا میدونی ارزوی من چیه + تو منو دست کم گرفتی من میدونم تو فقط یک زندگی ساده میخوای اما خانوادت این فرصتو ازت گرفتن تو نمیتونی با دختری که دوستش داری ازدواج کنی و همیشه باهات بدرفتاری میشه میتونم زندگیتو عوض کنم یا اینکه جون یکی از عزیزانی که از دست دادی بهت برگردونم کدومو میخوای - میتونی مادرمو برگردونی؟ اگه این کارو بکنی هرچیزی بخوای انجام میدم
+ باشه خیلی عالیه تو انتخاب درستی کردی و امتحان از همین الان شروع میشه - چی؟ نه صبر کن من براش اماده- من در بدن خودم* + بازی از این قراره تو در بدن های مختلف قرار میگیری و با خودت رو به رو میشی سختیش به اینه که تو هرکاری بکنی تو ایندت و خودت تاثیر میزاره درسته در مکان دیگری و در همین زمان قرار داری اما نمیتونی هرگز بیخیال این تاثیر بشی
هردور که امتحانت از نظر من به پایان رسید میری تو بدن یک فرد دیگه و این روند اونقدر ادامه پیدا میکنه تا تو بتونی بهترین نتایج رو بدست بیاری و از همه چیز سر بلند بیرون بیای هربار که شکست بخوری زندگیت دوباره تکرار میشه و دوباره برمیگردی سر جای اول
ناگهان اون غیب شد* من در حال نگاه کردن به محیط جدید و بدن جدیدم بودم انگار اینجا ی چیزایی خیلی با ما فرق دارن اینجا ی دنیای دیگه ست و اونطور که اون میگفت باز هم چیزای جدید تو راهه تو خیابون داشتن از اخبار این شهر میگفتن و اولین چیزی که شنیدم این بود که شنیدی خبرارو؟ میخوان ی دختری رو بسوزونن چون اون علم عجیبی داره اون میتونه هوشش زیاده من ازش چندین سوال پرسیدم و اون واقعا فوق العاده اس اون دختر زیادی باهوشه
اگر ی بار دیگه این اتفاقات رو ببینم نمیتونم تحمل کنم - چی شما گفتید یکیو میخوان بسوزونن؟ مگه چه اشکالی داره؟ + کشیش الن میگه که اون علومش رو از شیطان میگیره و ما هم نمیتونیم کاری براش بکنیم بیخود نگران نشو +2 سربازان هیزم هارو روشن کنید - هی وایستید میتونیم به صورت صلح امیز حلش کنیم از کجا معلوم اصلا شیطان به اون این علمو میده چه چیزی اثباتش میکنه؟ + یعنی تو میخوای حرف کشیش رو زیر پا بزاری؟ تو چطور میتونی اینقدر گستاخ باشی کافر تو هم با اون ساحره همدستی؟ - خودتون رو بزارید جای اون شاید اگه شما جای اون بودید و بعد بهتون بدون هیچ مدرکی تهمت میزدن شما باز هم اینطوری فریاد اتیشش بزنید سر میدادید؟
+ تو قطعا راست میگی این حرفت خیلی با حساب و کتاب بود پسر باهوشی هستی اما کشیش به همه چیز اگاهه اون میدونه این ساحره است - بیخیال ما نمیتونیم بزاریم اون بسوزه باید بزاریدش توی زندان تا تکلیفش مشخص بشه و ثابت بشه که اون با شیطان در ارتباطه من تضمین میکنم اون با شیطان هیچ ارتباطی نداره + سربازان دختر رو ببرید زندان در سیاه چال سلطان زندانی کنید بعد از اون ماجرا* نمیتونستم بزارم اون دختر بمیره هرکاریم که قرار باشه انجام میدم لباس سربازی رو دزدیدم و شبانه با چند نفر از نیرو های ولاد سوم به زندان حمله شد اونها به دنبال رادو برادر ولاد میگشتن من جونم در خطر بود سریع رفتم پیش دختر و ازادش کردم تو راه با چند تا سرباز کتک کاری شد اما اسیبی ندیدم حالم خوبه - هی دختر بیا اینجا ما باید فرار کنیم بعد از ازادی دختر* در بدن جدید اومدم و حالا اون دختره ام از اون چیزی که فکر میکردم سخت تره انگار مرحله ی اول ی ازمایش ساده بود و این واقعا یک چرخه ی هیجان انگیزه...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تنک بابت امتیازززز
های مایل به فرندد؟
حتما چرا که نه
لارا۱۴enfj
خوشبختم امیررضا 17 INTP
همچنین:)
مایل به فرند؟
چرا که نه بیو بده