
خب استارت داستان جدید هم زده شد
جیسون: امروز اولین روزی بود که به اینجا منتقل شده بودم همه یه جور نگام میکردن که انگار میخواستم بخورمشون مستقیم رفتم به دفتر ریاست احترام نظامی گذاشتم. رییس:خب از امروز کارت رو به عنوان کارآگاه ارشد اینجا شروع میکنی سعی کن به خوبی با همشون کنار بیای اگه باهات لج بیفتن برات خوب نیس جیسون:باشه حواسم هس رفتم و وارد دفترم شدم اونجا 4 میز به جز میز من بود وای خدا اینجور که فهمیدم سر و کله زدن باهاشون. ساده نیس
لیلی:ببخشید شما گارگاه جدیدی؟ جیسون:عا بله صبر کن ببینم لیلی خودتی؟ لیلی:وای پسر جیسون خیلی وقته ندیدمت از زمان دبیرستان الان نزدیک 13 سال شده چقدر تغییر کردی جیسون:خوشتیپ تر شدم؟ وای نکنه عاشقم شدی؟ لیلی:هر هر خنديديم همون رو اعصابی که بودی هستی خودشیفته به جا این کارا بیا تا بریم جیسون:کجا؟ من تازه اومدم بزار عرقم خشک بشه بعد لیلی: انقدر حرف نزن یه پرونده جدید داریم باید بریم دنبالش جیسون:خیله خب پرونده در مورد چی هست لیلی :بیا تو راه برات میگم
لیلی :خب این پرونده یکم عجیبه با یه فرد عجیب روبرو هستیم که تا الان 6 نفر قربانیش بودن ولی این قربانی ها همشون از مقامات بودن هیچ اثری هم از خودش به جا نذاشته ولی هیچ کدوم از اونا رو نکشته فقط یه درسی بهشون داده جوری که اونا کلا از کار و شغلشون دست کشیدن و صداشون در نمیاد هرچی هم باهاشون حرف زدیم هیچی نگفتم و فقط به یه گوشه خیره شده بودن الان چند ماهی هست کاری نکرده نمیدونیم دست برداشته یا نه؟
جیسون:اوه جالب شد یعنی الان هیچی سر صحنه جرم پیدا نکردید؟ لیلی:هیچی جیسون:زنه یا مرد؟ لیلی :اینم نمیدونیم جیسون: یه مدت کاری به کارش نداشته باشین خودش صد در صد پیداش میشه لیلی:از کجا انقدر مطمئنی؟ جیسون: اگر میخواست کارش رو تموم کنه یه نشونه ای میذاشت ولی این یعنی هنوز کارش ادامه داره لیلی:وقتی اونو پیداش کنن چیکارش میکنن به نظرت؟ جیسون: یا حبس ابد بهش میدم یا هم خود میدونی دیگه لیلی:اها آره حق با توئه جیسون:، به محض اینکه نشونه ای چیزی ازش پیدا کردی بهم خبر بده لیلی :باشه پس من بر میگردم اداره جیسون:خیله خب مراقب خودت باش
هنوز چند ساعت نگذشته بود که جیسون:چی شده چه خبر شده؟ رز:یه نشونه از اون پیدا کردیم جیسون: کجا؟ رز:توی یه کارخونه قدیمی که 20 کیلومتر خارج از شهره جیسونمن با تعدای از نیرو ها به اونجا میرم تو میخوام چشم از مانیتور بر نداری اگه این دفعه از دستش بدیم همچی تموم میشه فهمیدی؟ رز:بله چشم کارآگاه
بعد مدت ها داستان نوشتن حس عجیبی داره امیدوارم پارت اول رو دوست داشته باشید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
زیبااا🤝🏻✨
❤️
داستانت عالی بود معلومه ذهن خلاقی داری 🧠💯
راستی تو داستان من تابستان خوبی در انتظار ماریا نیست🤷♂️