ناظر محترم قوانین رعایت گردیده است و ویرایشات لازم انجام شده
_پس اینجا جاییه که اونا بودند. _بله همونطور که گفتم. همراه با او قدم میزد و آن ساختمان را می گشت تا اینکه به اتاق هایی رسیدند. _این اتاق ها همون جاییه که تمام مدت قبل ش*ک*ن*ج*ه شدن بودند. دسته کلیدی توی جیبش در آورد و در یکی از آن ها را باز کرد. با باز شدن در بوی بد و غیرقابل تحملی به همراه مگس ها به بیرون آمد. اولیویا که بویش برایش غیرقابل تحمل بود دستش جلوی دماغش گرفت تا از وارد شدن آن به مجرای تنفسی اش جلوگیری کند و قدمی به عقب رفت. با عقب رفتن وجود چیزی توی جیبش حس کرد، بعد که کمی فکر کرد فهمید خ*ن*ج*ر*ش قرار دارد و گویا مرد هنوز متوجه وجودش نشده از این روی آرام دستش توی جیبش برد و خ*ن*ج*ر*ش محکم میان انگشتانش گرفت. نفس عمیقی کشید و دستش از جلوی دماغش برداشت و با خوب دیدن موقعیت با خ*ن*ج*ر به سمت گردن اون مرد ح*م*ل*ه و*ر شد ولی مرد به محض متوجه شدن زود دستانش گرفت. زور خیلی زیادی داشت و همین باعث شد اولیویا در جدا کردن دستانش از میان چ*ن*گ های او ناتوان بماند.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
عالییییییی
دلم برای مایکل سوخت .
به نظر من هردوتاشون میمیرن و یک پایان درام رو در پیش خواهیم داشت !
احتمال خوبیه
سلام من هم قراره بعد از امتحانات یک داستان بنویسم البته یک مقدمه در مورد داستانم نوشتم ولی ناظر هنوز قبولش نکرده میشه وقتی مقدمم پست شد بیای و داستان من هم بخونی لطفا🥺🐥💌و در موردش نظر بدی
حتما عزیزم
ممنونم🐥💌
خواهش میکنم
مایکل میمیره
عالی بودددد
مرسی گلم...به زودی همه چیز مشخص خواهد شد
عالی بود
کاش الیویا برای در آکردن اون خنجر عجله نمیکرد شاید اوضاع بهتر می شد
اره ولی خب بد اشتباهی کرد
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
پارت بعدی کی میاد
آماده هست نوشتمش مونده پستش کنم بررسی بشه
خوبه
مایکل میمیره و اولیویا فرار میکنه و به پلیس خبر میدع
احتمال خوبیه ولی باید ببینی واقعا چی قراره بشه