6 اسلاید امتیازی توسط: ;ʟɪʟʏ انتشار: 8 ماه پیش 210 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

در یک سفر کوتاه، ولی به یاد ماندنی چه خاطراتی رقم میخورن؟ فقط برای سرگرمیه*



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (26)
  • چند روزی بود که اون شهر رو ترک کرده بودی. ازت درخواست کردیم بمونی، ولی خلاصه جواب دادی؛ هیچوقت فراموشش نمیکنم. تنها تصویری که از شهر تو ذهنت هست، اون تاب بزرگه که خودت پیداش کردی و هر روز تنهایی روش بازی می‌کردی، با اینکه تاب دو جا برای بازی داشت. *تحلیل این نتیجه ممکنه برای هر کسی متفاوت باشه

  • ممنون از ممد که لایک کرد🙏🏻

  • imageمآهزاد؛
    چشـ꯭مانت

    خیلی وحشتناکه... خیلی وحشتناک.
    نگاهش کردی. عصبانی بودی. گفت؛ امروز امکان بارون باریدن وجود داره‌ها. خیلی خلاصه چترت رو بالا گرفتی سوختی.
    * این نتیجه از بهترین نتیجه هاست... قدرش رو بدون. ممکنه تحلیلت متفاوت باشه
    ____
    جالب بود

  • imageAya
    Im Falling in Love Again⭐

    من عاشق باغم😍😍🥰🥰

  • imageLillian Bruce
    اون دخترت بود...

    عاشق اون باغ بودی. هر روز توش بازی می‌کردی. او اجازه داده بود که توش بازی کنی.
    خونه درختی می‌میساختید، وقت تلف می‌کردید. هیچکس اگر اون رو می‌دید باورش نمیشد همون آدم باشه.
    تا اینکه یه روز، خیلی وحشتناک، بیماریش عود کرد. ترکش کردی، باور نمیکردی. آخرش بیماریش با تو هم عود کرد.

  • image𝐸𝓂𝓂𝒶
    بادمجون گنگ🍆😎

    عاشق اون باغ بودی. هر روز توش بازی می‌کردی. او اجازه داده بود که توش بازی کنی.
    خونه درختی می‌میساختید، وقت تلف می‌کردید. هیچکس اگر اون رو می‌دید باورش نمیشد همون آدم باشه.
    تا اینکه یه روز، خیلی وحشتناک، بیماریش عود کرد. ترکش کردی، باور نمیکردی. آخرش بیماریش با تو هم عود کرد.

  • imageme ॣli
    ḵḭзз

    عاشق اون باغ بودی. هر روز توش بازی می‌کردی. او اجازه داده بود که توش بازی کنی.
    خونه درختی می‌میساختید، وقت تلف می‌کردید. هیچکس اگر اون رو می‌دید باورش نمیشد همون آدم باشه.
    تا اینکه یه روز، خیلی وحشتناک، بیماریش عود کرد. ترکش کردی، باور نمیکردی. آخرش بیماریش با تو هم عود کرد

  • imageآنے؛
    ؛I still love you؛

    خیلی وحشتناکه... خیلی وحشتناک.
    نگاهش کردی. عصبانی بودی. گفت؛ امروز امکان بارون باریدن وجود داره‌ها. خیلی خلاصه چترت رو بالا گرفتی سوختی.
    * این نتیجه از بهترین نتیجه هاست... قدرش رو بدون. ممکنه تحلیلت متفاوت باشه

    • واقعا به نظرم بهترین نتیجه هست،

    • imageآنے؛
      ؛I still love you؛

      بهترین موقع این نتیجه درامد.. دقیقا زمانی که عصبی بودم از دست یک نفر

    • فقط برای سرگرمی بود... با این حال امیدوارم لذت برده باشی

    • imageآنے؛
      ؛I still love you؛

      تستت عالی بود..
      موفق باشی ادامه بده

    • ممنونم❤️😭 همچنین تو هم موفق باشی

  • imageEℳᏐℒᎽ
    여자들은 쉽게 화를 내지만 진정하기는 어려워

    روزی بود که اون شهر رو ترک کرده بودی. ازت درخواست کردیم بمونی، ولی خلاصه جواب دادی؛ هیچوقت فراموشش نمیکنم.
    تنها تصویری که از شهر تو ذهنت هست، اون تاب بزرگه که خودت پیداش کردی و هر روز تنهایی روش بازی می‌کردی، با اینکه تاب دو جا برای بازی داشت.
    *تحلیل این نتیجه ممکنه برای هر کسی متفاوت باشه.

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.