دخترک گمشده 𝒯ℎℯ ℓℴ𝓈𝓉 ℊ𝒾𝓇ℓღp13

ربکا گفت :خب این داد و بیداد داره؟ مردم و بیدار کردی» جنا گفت:فعلا فقط تو بیدار شدی!» ربکا گفت :من جزو مردم نیستم؟» و پوزخندی زد. جنا ادامه داد :بعدم خواب کوییرل و اسنیپ و دیدم » ربکا خنده ی ریزی کرد و به صوزت کنایه گفت :خب بخواب خواهرم اینقدر به اسنیپ فکر کردی کابوس شبات شده! بخواب » و خنده ای سر داد. جنا گفت :ربکا! شوخی که ندارم! بعدم کوییرل وسط خوابم چیکار میکنه وقتی درمورد اسنیپ فکر میکردم» ربکا اعتنایی نکرد و به خندیدن ادامه داد. صبح روز بعد هوا صاف، افتابی ولی بسیار سرد بود. بوی مطبوع سوسیس سرخ شده سرسرا را به وجد اورده بود. همه ی اهالی هاگوارتز چشم انتظار مسابقه دو گروهی که دشم.ن هم شناخته شدن بودن، هستند. بله اسلیترین و گریفیندور! چیزی به ساعت یازده نمانده بود.

و جنا برای اولین بار قرار بود کوییدیچ را تماشا کند. شور شوقش را بر پشت ان چهره ی مصممش پنهان نموده بود به نظر میرسید تمام مدرسه در جایگاه تماشاچیان جمع شده بودند. بسیاری از انها دوربین دو چشمی داشتند از جمله نادیا هوفرد و لوروویا ارس گئیشا گرچه جایگاه تماشاچیان شیب دار بود گاهی اوقات نیز دیدن مسابقه دشوار بود و اما داشتن دوربین دوچشمی این کار را سهل میکرد. خانم هوچ که موهای جو گندمی اش چون موج های دریا بر اقیانوس باد ها حکمرانی میکردند، داور مسابقه کوییدیچ بود. دری باز شد و دانش آموزان گریفیندور که هری پاتر پسرکی که زنده ماند نیز بین انان خودنمایی میکرد جارو به دست می امدند. هلهله و تشویق گریفیندوری ها برای بهبود حال استرسی پاتر گوش جنا را آزرده خاطر کرده بود. و از ان سو اسلیترینی ها به سمت دوشیزه هوچ و گریفیندوری ها خودرا سوق دادند. مادام هوچ که جارو در دست داشت فریاد زنان گفت :میخوام که بازی تمیزی داشته باشین!» روی صحبت او با مارکوس فیلینت کاپیتان تیم اسلیترین بود. خانم هوچ گفت :سوار جاروهاتون بشین، زود»

اماندا مالفوی خواهر سال چهارمی ربکا مالفوی و دختر عمه ی دراکو و گزارشگر مسابقات کوییدیچ است. «و حالا انجلینا جانسون، مهاجم تیم گریفیندور خیلی زود سرخگون رو به دست میگیره «زیر لب گفت» امیدوارم با همون توپ بره تو حلقه» درسته! آماندا ان حرفش را در ارام ترین صدا گفت که خودش نیز به سختی می توانست بشوند اما پرفسور مکناگال شنیده بود! او گفت : مالفوی!» اماندا گفت : چشم» و ادامه داد :جانسون به سرعت پیش میره.... حالا یه پاس عالی به الیشیا اسپینت.... وایسا؟ دوباره به جانسون پاس میده.... اره... و بلاخره فیلینت از اسلیترین سرخگون و گرفته. مارکوس فیلینت با سرخگون جلو میره مثل یک عقاب داره پرواز میکنه... و گل الانه که دیگه گل بزنه... مارکوس گول بزن.... زود باش و نههههه... الیور وود جلوی دروازه رو گرفت... هی خدا....و حالا متاسفانه توپ دست گریفیندور... این کتی بله؟ اره کتی بل، مهاجم دیگه ی تیم گریفیندوره... یه شیرجه ی عالی و حرکتش اغاز میکنه.... فیلینت و جا میزاره و اوج میگیره.... فیلینت برو سرخگون و بگیر زود باش....»

اماندا ادامه داد : اوه اره اینه.... چیزه یعنی نه... چقدر بد به سر کتی بل چون یه بازدارنده بهش برخورد کرد اسیب دیده... بله حالا تیم اسلیترین صاحب سرخگونه. این ادریان پوسیه؟ چه خوب پرواز میکنه الانه که گل بشه.... من مطمئنم... این گل میشه.... آدریان... چییی؟... نه یکی از دوقلوهای ویزلی حالا نمیدونم جرجه یا فرد یه بازدارنده پرت کرد تا متوقفش کنه... این انصاف نیست.... جانسون دوباره صاحب سرخگونه... داره جلو میره... زمین اسلیترین خالیه؟ پس دروازبانمون کو؟ کجاست؟ زمین خالیه و داره اوج میگیره.... اگه دروازه بان تا پنج دقیقه دیگه نیاد گل میشه.... حلقه ها در مقابلشه.... بله دروازه بانمونم که اومد.... کجا بودی بلچی ؟ بلچی دروازه بان اسلیترینه.... بلچی شیرجه میزنه... زود بلچی..... نه... موفق نمیشه... و گل میشه.... از گریفیندور گل خوردیم....»

صدای هلهله و شادی گریفیندوری ها و سوگواری اسلیترینی ها فضا را پر کرده بود. ربکا میگفت :یعنی چی؟ بلچی الان کجا بود تا الان؟ نمیفهمم» جنا گفت :خیلی ساده است... بلچی وظيفه شو فراموش کرده و داشته برای خودش تو زمین پرسه میزده» سوزی اهسته گفت : هی خدا... بلچی اخه جلو دروازه گریفیندور چیکار میکردی؟» دراکو از روی کنایه و تمسخر آمیز گفت :نمیدونستی؟ بلچی دروازه‌بان گریفیندوره!» جنا گفت :پاترم که فقط وایستاده به دور و برش نگاه میکنه» دراکو گفت :بهتر! حداقل از گوی زرین خیالمون راحته!»

سلام زیبارویان 🎍 :) امیدوارم حالتون خوب باشه ☘️ :) مرسی بابت حمایت هاتون 🧚‍♀️ :) لایک و کامنت و فالو فراموش نشه ⚡ :) پارت سوم ♡ :)

اوه متاسفانه اس اضافه شد، برای همین برای زیبایی پست به تصویر بالا بنگرید 🍄