

پس از سال ها دوری از یکدیگر، تمام خانواده دیزی دارکر برای جشن تولد 80 سالگی نانا در خانه گوتیک در حال فروپاشی نانا در یک جزیره کوچک گرد هم می آیند. در نهایت برای آخرین بار با هم، وقتی جزر و مد فرا می رسد، آنها برای هشت ساعت از بقیه جهان دور می شوند. خانواده از راه می رسند، هر یک از آنها رازهایی را در خود دارند. سپس در نیمه شب، با طوفان شدید، نانا مرده پیدا می شود. و یک ساعت بعد، یکی از اعضای خانواده بعدی… به دام افتاده در جزیره ای که در آن شخصی یکی یکی آنها را می کشد، تاریک ها باید قبل از اینکه جزر و مد فرا برسد و همه چیز فاش شود، راز فعلی و همچنین اسرار گذشته خود را حساب کنند.

کتاب "بخش دی" نوشته فریدا مکفادن، یک سفر درونی به قلب یک بیمارستان و انسانهایی است که در آنجا زندگی میکنند. این اثر با نگاهی عمیق و انسانی، داستانهای پیچیده و دردآور بیماران، پزشکان و پرستارانی را که در بخش دی از این بیمارستان به سر میبرند، بازگو میکند. فریدا مکفادن با استفاده از زبانی ساده اما پرقدرت، جلوههای غیرقابل پیشبینی و گاهی تکاندهندهی زندگی روزمره را در یک محیط بیمارستانی به تصویر میکشد. از طریق داستانهای شخصیتهای خود، وی مسائل مختلف از قبیل امید، ناامیدی، رابطه بین پزشک و بیمار، و چالشهای اخلاقی و حرفهای موجود در یک محیط درمانی را مورد بررسی قرار میدهد.

کتاب « انجمن ارواح غمگین (1)» نوشته لیز مدینگز توسط نشر میلکان منتشر شده است. آیا تا به حال احساس تنهایی یا اضطراب داشته ای؟ احساس این که به هیچ جا تعلق نداری؟ انگار که نامرئی هستی؟ اگر جوابت بله است می توانی ارواح هم فکر و هم زبان خودت را در انجمن ارواح غمگین پیدا کنی. این داستان یکی از آن روزهاست، همان روزهایی که به قدری حالت گرفته است که به زور می توانی از تختخواب بلند شوی، روزهایی که برایت سخت است حتی اتاقت را ترک می کنی و وقتی بیرون می روی با خودت می گویی کاش در خانه می ماندم، اما حتی بدترین روزها هم می تواند غافلگیرت کنند. وقتی روح غمگینی که در یک مهمانی شلوغ تنهاست، روح غمگین دیگری را در آن طرف اتاق می بیند. آن دو تصمیم می گیرند با هم از مهمانی بیرون بیایند اتفاقی که بعدش می افتد همه چیز را تغییر می دهد

کتاب «پنج قدم فاصله» رمانی نوشته ی «ریچل لیپینکات» است که اولین بار در سال 2018 به انتشار رسید. دانش آموزی دبیرستانی به نام «استلا گرنت» به بیماری «فیبروز سیستیک» مبتلا است و از زندگیای که در آن، «بیماری حرف آخر را می زند»، خسته شده است. «استلا» اما دختری قوی و مصمم است—او داروهایش را با برنامه ای مدیریت می کند که خودش طراحی کرده، و ویدیوهایی را درباره ی بیماری «فیبروز سیستیک» تهیه می کند تا دیگران را بیشتر با این بیماری آشنا کند. «استلا» کارهای زیادی برای انجام دادن دارد، اما آشنایی با هنرمندی به نام «ویل نیومن» که به همان بیماری مبتلاست و در همان بیمارستان حضور دارد، همه چیز را تغییر می دهد. «ویل» به خاطر این بیماری، عفونتی حاد پیدا کرده که باعث شده او از فهرست پیوند ریه خارج شود. این عفونت همچنین به این معنی است که «ویل» برای این که سلامت «استلا» را به خطر نیندازد، باید همیشه فاصله ای مشخص از او داشته باشد—حتی وقتی این دو، عاشق یکدیگر می شوند.

کتاب هر دو در نهایت می میرند، رمانی نوشته ی آدام سیلورا است که اولین بار در سال 2017 به چاپ رسید. در پنج سپتامبر، اندکی پس از نیمه شب، مأمورین مرگ با متئو تورز و روفوس امتریو تماس می گیرند تا خبر بدی را به آن ها بدهند: هر دوی آن ها امروز خواهند مرد. متئو و روفوس هیچ شناختی نسبت به هم ندارند اما، به دلایل مختلف، هر دو در تلاشند تا در روز پایانی زندگیشان، دوستی جدید پیدا کنند. خبر خوب اینجاست که اپلیکیشنی برای این کار ساخته شده است. از طریق این برنامه که «آخرین دوست» نام دارد، روفوس و متئو قرار است تا برای تجربه ی آخرین ماجراجویی خود، و تجربه ی یک زندگی کامل تنها در یک روز، یکدیگر را ملاقات کنند. آدام سیلورا در رمان هر دو در نهایت می میرند به ما یادآوری می کند که زندگی بدون مرگ، و عشق بدون فقدان هیچ معنایی نخواهد داشت.

کتاب سیرک شبانه، رمانی نوشته ی ارین مورگنشترن است که اولین بار در سال 2011 منتشر شد. سیرک بدون هیچ نشانه و اعلامی از راه می رسد؛ سیرکی که فقط شب ها باز است. اما پشت صحنه، رقابتی شدید جریان دارد—دوئلی میان دو شعبده باز جوان، سلیا و مارکو، که از بچگی به همین خاطر تعلیم دیده اند. اما آن ها نمی دانند که این رقابت، بازی ای است که فقط یک برنده می تواند داشته باشد و سیرک، چیزی نیست جز میدانی برای نبردی بزرگ از تخیل و قدرت اراده. با این حال، اتفاقات دیگری رقم می خورد و سلیاو مارکو، به تدریج عاشق هم می شوند؛ عشقی عمیق و جادویی که هم زندگی خودشان و هم شرایط حاکم بر سیرک شبانه را به کلی دگرگون می کند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من همشو بغیر از سیرک شبانه خوندم خوب بودن(: