معرفی نمی خواد تا هیجانش از دست نره، بخون می فهمی چی میگم ⏳
5سالم بود وقتی یکی از سرباز های جنگی به مادرم گفت که پدرم کشته شده است منم روی پله ها گوش می دادم مادرم از هوش رفت 2روز هیچی نمی گفت دکتر گفت که دیگه نمیتونه حرف بزنه و به همین دلیل عمم از ما پرستاری می کرد و
بعد از 10 سال نه مادرم و نه عمم پیشم نبودن بخاطر همین انتقام پدر و مادرم در سینه حبس شد....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
داستانت داستان قشنگیه
مطمئنم توی پارت های بعد میتونی خیلی بهتر و قشنگ ترش کنی
ممنونم 🐾
من ترفتارتم چرا نمیزاریییییییی خودت داری منو ناراحت میکنی بعد انتظار داری لایک زیاد شه؟
ممنون که طرفدار هستی 💞اما بخدا تستام توی برسه منم دوست دارم زود منتشر بشه 💔💕
عالی بود ⭐💖
ممنون که تست رو انجام دادی ❤️ 🙂
مرسی خوشکلم 😍😘