اینم از پارت هفتم
از زبان کت : وقتی کوامیش این حرفو زد اینقدر نگران شدم که نگو رفتم خونه به حالت عادی برگشتم گفتم نمیدونم لیدی کجاست ولی مرینت و میدونم و رفتم پیشش هنوز بی هوش بود نمیزاشتن بریم ملاقاتش که یهو دو تا دکتر و دو پرستار با سرعت وارد اتاقی شدن که مرینت توش بود از تو شیشه میدیدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
الان تیره مردی ؟؟؟
سلام چرا پارت بعدی نمیاد
سلام شما گفتید ۲۱ خرداد پارت جدید میدید اما الان ۲۲ هست پس کی پارت بعدی میاد
عالی بود 😍😍😍😍😍
سلام دوستان گل من از همه عذر خواهی میکنم من بیشتر دو تا پارت گذاشته بودم ولی عدم تائید خورد شما هم که از وضع امتحانات خبر دارید حالا جدا از امتحانات مدرسه من تو آزمون تیز هوشان هم شرکت کردم و نمی تونم الان دیگه تست بزارم تا بعد از ۲۱ خرداد بیش از ده پارت میزارم داستان آماده هست ولی ننوشتم که تو برسی باشه و بعد از ازمون تیز هوشان براتون میزارم شرمنده
بهت فوش میدم
سلام من واقعا سه تا پارت گذاشته بودم ولی عدم تایید خورد
اینهمهگفتی میخوای جبران کنی این بود هد عقل تا الان باید 8 پارت گزاشته باشی این نامردی هست ما این همه منتظر موندیم بعدم دوتا پارت که فقط 6 اسلاید دارن اگر از این به بعد هر هفته ایی 3 تا پارت 10 اسلایدی زیاد بزاری اونوقت جبران میشه و در نحایت داستانت عالی هست گلم 🌹
داستان من رو هم بخون
عالیییییی بود (´∩。• ᵕ •。∩`)
ممنونم از نظراتتون