
امیدوارم خوشت بیاد ^_^ حتما به پارت های قبلش سر بزن
صدای دست زدن ها رو میشنیدم.. با گذشتن هر ثانیه ضربان قلبم بالاتر میرفت و هیجان زده تر میشدم.. نوبت ما بود.. بلاخره نوبت این بود که به خودم و همه ثابت کنم که میتونم اجرا کنم.. میتونم یه گیتاریست باشم.. همراه با گیتارم پام روبه صحنه گذاشتم و روی صندلی مخصوصم کنار آلیس نشستم.. چند تا نفس عمیق کشیدم.. اول با دیدن اون همه پدر و مادر و معلم درست جلوی روم مضطرب شدم اما یه نفس عمیق دیگه کشیدم و چشمم به مامان و کایل خورد که جزو صندلی های اول بودن.. خوشحال شدم و بی اختیار بهشون لبخند زدم.. مامان برام دست تکون میداد و کایل با بدخلقی سری برام تکون داد.. میدونستم به زور مامان اومده اما توی دلم ازش تشکر کردم.. من میتونستم..
و توی یک لحظه.. دنیام خراب شد. شروع که کردیم همه چیز خیلی سریع تموم شد.. بخاطر صدای ناهنجار و ناگهانی گیتار من.. گیتاری که یادم رفته بود بعد از تمرین کوکش کنم.. همه چشم ها به من خیره شده بودند.. انگار هر کدوم از چشمها به روحم راه پیدا میکرد و در حال سوراخ کردن قلبم بود..اجرا خراب شد.. همش بخاطر من.. نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم و به سمت پشت صحنه دوییدم و گیتارم رو همونجا ول کردم.. نور های کور کننده و صداهای کر کننده دور و ورم بود و بعد از یه سرگیجه وحشتناک و با چشمایی خیس.. دیگه هیچ چیز ندیدم.
توی اتاق موسیقی چشمامو باز کردم.. حالم داشت بهم میخورد و سرم بشدت درد میکرد.. خراب کرده بودم.. صدای محو آلیس، الکس خانم شارل و مامان رو میشنیدم الکس :"همه چیز خراب شد! همش بخاطر تو.. !" آلیس :"تقصیر اون نبود! اشکالی نداره.." مامان : "آرکا بیداری.. ؟حالت خوبه..؟" کایل :"میدونستم خراب میکنه.. خواهر کوچولوی احمق.." سنگینی دستی رو روی بازوم احساس کردم و سرمو بلند کردم تا توی چشمای آبی و بر آمده ی خانم شارل نگاه کنم "آرکا حالت خوبه؟؟ یکدفعه از حال رفتی! " چشمامو مالیدم و چند بار پلک زدم.. تازه یادم اومد که همه رو از خودم نا امید کرده بودم .. حتی خودم رو.
فقط یک چیز باید میگفتم.. "متاسفم.." خانم شارل همونطور که سعی میکرد لبخند بزنه گفت : " اشکالی نداره.. بهرحال اجرای موسیقی برگزار نشد.. باید ازین به بعد بیشتر حواستو جمع کنی.." سرمو پایین انداختم و سعی کردم به چهره هایی که میخواستم با افتخار بهم نگاه کنند نگاه نکنم. عالی شد.. تنها شانس فعلیمو از دست داده بودم.. گذاشتم اشک هام یکبار دیگه روی گونه های داغم سرازیر بشن..
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)