
امیدوارم که خوشت بیاد..
حدود یک ماه از تمرین های من و آلیس میگذشت و توی این یه ماه حدود 15 تا آهنگ و ملودی جدید یاد گرفتم و تمرین های شبانه روزیم باعث شده بود هر روز بیشتر و بیشتر عاشق گیتار زدن بشم..و حتی آهنگ های خودمو بسازم. آهنگ های خودم مجموعه ای بودن از تمام صداهایی که میشنیدم.. صدای هرچیزی.. صدای شلپ شولوپ آب رودخونه توی تعطیلات آخر هفته یه موسیقی بود. صدای خرد شدن سنگ ها زیر چرخ ماشین یه موسیقی بود. صدای زنگ مدرسه یه موسیقی بود.. صدای گنجیشک ها و هرچیزی.. برای من.. به یه موسیقی بی نهایت قشنگ ختم میشد
با بند انگشتم روی در کلاس موسیقی زدم و وارد شدم و مثل همیشه آلیس رو پیدا کردم.. روی صندلی پایه کوتاه چوبی خودم نشستم. نگاهی به آلیس انداختم که بجای گیتار امروز یه کاغذ و مداد دستش بود. با کنجکاوی نگاهی انداختم و لبخندی زدم "سلام آرکا.. حالت چطوره؟" "مثل همیشه، داری نقاشی میکنی؟" "گاهی نقاشی میکنم" "پس باید خیلی هنرمند باشی" خندید و گفت "اما نه به اندازه ی تو" همراهش خندیدم و گیتارم رو از کاور بیرون کشیدم، برام هیجان انگیز بود که آلیس نه تنها خوب موسیقی میزد، بلکه خوب هم طراحی میکرد.. همین الان هم داشت یه پرنده رو میکشید.. چیزی شبیه به طوطی با دمی بلند و بدنی کشیده
آلیس گیتار خودش رو از گوشه ی دیوار برداشت و با پیک توی انگشتانش بازی میکرد و داشت فکر میکرد.. یه چیزی انگار فکرشو درگیر کرده بود. حس کردم بی ادبیه اگه بپرسم پس فقط منتظرش شدم "میدونی آرکا، داشتم فکر میکردم که امروز یه اجرای دو نفره داشته باشیم" لبخندی زدم. ایدشو دوست داشتم. "عالیه، با چه ملودی ای میخوای شروع کنیم؟" کمی این پا و اون پا کرد و انگار نگران چیزی بود. پیک مشکی رنگش لابلای انگشتاش میچرخید "میدونی راستش.. حدودا دو هفته ی دیگه اجرای داوطلبانه گروه موسیقی مدرسه شروع میشه.. فکر کردم بهتر باشه شرکت کنیم..منظورم اینه که درسته که خیلی تجربه ای توی موسیقی نداریم اما فکر کنم بتونیم خودمون رو با تمرین بهش برسونیم" بعد یه پوستر تا شده رو از توی جیب ژاکتش بیرون آورد و به دستم داد. نگاهی بهش انداختم.. درست میگفت..
برای شرکت توی این اجرا کافی بود اسم و کلاسی که توش هستیم و ساز یا ترانه ای که میخوایم بزنیم رو به خانم شارل که معلم موسیقی مدرسه بود بدیم.. تاحالا با خانم شارل صحبت نکرده بودم و هرچیزی بلد بودم رو از آلیس یاد گرفته بودم. آلیس همکلاسی من نبود اما موردی نداشت.. فقط باید تلاش میکردیم.. باید دوبرابر بقیه تمرین میکردیم تا اجرای خوبی داشته باشیم..
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام نویسنده جان
خسته نباشی
من ۵۰ امتیاز میدم بهت
کتابتو میخرم میزارم تو کتابخونم،
اوکیه؟
داستانت>>>>>>
سلام ممنونم ازین حمایت ❤️..
اوکیه