معرفی چند کتاب♡ (رمان)

کتاب: همسر خاموش ژانر: عاشقانه، روانشناختی چیزی که من از این کتاب یاد گرفتم: انسان ها هیچ وقت عوض نمیشن، بلکه تظاهر به عوض شدن میکنن. شاید اونا سعی کنن پشت کلمه "تغییر" پنهون بشن اما با اینکار درحقیقت فقط دارن خودشونو گول میزنن. ذات آدما تا پایان عمرشون باهاشون باقی میمونه و بالاخره یک جایی خودشو نشون میده.

کتاب: زوال بشری ژانر: اعتراف گونه، روانشناختی، دارک نویسنده: اوسامو دازای (حتما تا حالا این اسمو روی کاراکتر اصلی انیمه ی *سگ های ولگرد بانگو* شنیدین) چیزی که من از این کتاب یاد گرفتم: زندگی بشریت مثل یک روند تدریجی تا نابودیه. مهم نیست ما در چه دنیایی زندگی میکنیم، مهم اینه که تهش همه چیز به نابودی و مرگمون ختم میشه. و این چیزیه که انسان ها خواه یا ناخواه ازش فرار میکنن و بالاخره یه روز مجبورن که باهاش رو در رو بشن. اون وقته که دیگه نه هیچ خوشبختی ای براشون وجود داره و نه هیچ بدبختی ای. توجه: اگه افسردگی یا بیماری روحی ای جدی دارین این کتابو اصلااا بهتون پیشنهاد نمیکنم چون کلا کتاب به شدتت فضای دارکی داره و من خودمم بعد از خوندنش حالم تا یه مدت خیلی بد بود.

کتاب: ⬇️ جلد اول: کوری جلد دوم: بینایی ژانر: رستاخیزی، روانشناختی، اجتماعی_سیاسی. نویسنده: ژوزه ساراماگو چیزی که من از این دو جلد کتاب یاد گرفتم: همه ی ما کور هستیم، کورهایی که بینا هستن، اما در حقیقت خودشونو به کوری زده اند.. و این بدترین نوع کوری شناخته شده در جهان است.

کتاب: دیزی دارکر نویسنده: آلیس فینی ژانر: معمایی، خانوادگی، جنایی چیزی که من از این کتاب یاد گرفتم: خیلی از ما تو زندگی آدمای اطرافمون نقش یک روح رو ایفا میکنیم؛ حرف هامون، رفتارامون، نگرانی مون، غم، شادی، خنده، گریه و کارهای دیگه ای که انجام میدیم برای هیچکس اهمیتی نداره. و این بدترین نوع ضربه به یک آدمه... نکته ی دیگه ای که یاد گرفتم: گاهی اون کسی که بیش از همه بهش اعتماد داری، میتونه کارایی رو انجام بده که هیچوقت حتی تصورشم نمیکردی.

کتاب: سنگ، کاغذ، قیچی نویسنده: آلیس فینی ژانر: معمایی، جنایی، عاشقانه، روانشناختی، رازآلود چیزی که من از این کتاب یاد گرفتم: نوشته ها، داستان ها، آدم ها، شخصیت ها، احساسات و حتی گاهی مغز انسانها خیانتکار هستن و میتونن طوری ما رو فریب بدن که هرگز متوجه اش نشیم. * این کتاب خیلی پشم ریزونه*