اینم پارت دوم رمان با من برقص نظر بزارین کیوتام🙂♥
نفس لحظه ای سکوت کردو بعد با غر غر گفت:
- یه پسره پررو!
ی قبل از اینکه من حرفی بزنم همون
صدا ناشناس با خنده گفت:
ی شرطی که بستی وایسی!
- اه نفس، قبول کن باختی و باید پا
نفس جیغ زد:
- نخیرم امیر، قبول نیست تو جر زدی.
و بعد با عجله گفت:
ل این بشرو بگیرم.
- آوا کاری داری بگو میخوام برم حا
حرفش تو ذوقم زد اما زود خودمو پیدا کردمو با لبخندو صدایی که سعی میکردم نلرزه لب زدم:
- نه عزیزم کاری ندارم. ببخشید مزاحم شدم فعال.
نفس مهربون تر گفت:
ل اینو گرفتم میزنگم باهم بحرفیم! شرمنده. تا بعد.
- قربونت برم، حا
و بعد خیلی زود قطع کرد.
رو ی گوشم پایین اوردم. چند دقیقه چشمامو بستمو چندتا نف س عمیق کشیدمو بعد از لبامو با زبون تر کردمو به زور گوشی رو از
اینکه به خودم مسلط شدم از جام پاشدم.
ساک گیتارمو رو دوشم انداختمو درحالی که دسته ی چمدون زرشکیم رو توی دستم گرفته بودم از اتاق خارج شدم.
تک تک همه رو توی بغلم گرفتمو بعد بالفاصله از بهزیستی، خونه ی هفت سالم خارج شدمو سوار آژانسی که خانم بهادری
گرفته بود شدم.
راننده تأملی کرد اما بعد با منو من پرسید:
- ببخشید دخترم، کجا میرید؟
ی هفده ساله، که هفت سال توی بهزیستی و بی یارو یاور بود کجا رو داشت ر با این حرفش غ م دنیا ریخت تو سینم. یه
دخت تنها
که بره؟
از سرم گذشت برم خونه اما پشتم لرزید. خونه ی بی مامانو بابا؟ مگه تحملشو داشتم؟ نفس هم که با رهام سرگرم بود.
سعی کردم جلو ی بغضم رو بگیرم. خیلی بی حواس لب زدم:
- آقا، برو بهشت زهرا.
شه ر بیرون از ماشین خیره شدم. با حرکت ماشین سرمو به شیشه تکیه دادمو خیره به
ی با خوردن قطره
ی غیر منتظره ی بهار، واقعا نعمت بود.
ی بارون، لبخندی روی لبام نشست. بارون وسط گرما
ها پی در پ
با ایستادن ماشین پشت چراغ قرمز، بازم
ی هفت هشت ساله بین ماشینا سرازیر شد. زیر بارونو همشون با لباسایی
موج بچه ها
که واقعا مناسب بارون نبود
با خوردن چنتا تقه ی ریز به شیشه نگاهمو به دختر کچولوعی که بیرون از ماشین بایک دسته گل قرمز ایستاده بود دوختم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
واییی پارت بعد اومده و من خبر ندارم خاککک من برم بخونم
چیزیش نی فق ندیده بودم تو تستچی😂😐
همینع من خوبه دیکه تکم 😂🥢
بچه ها این داستان کم کمش 200تا پارت میشه ها 😂🤙🏻 به مرور بخونین و همیشه هم مویزارمش
اول بیوم این بود خدا لنگه ندارد نقاشی یگانه است و اما I should love myself 🖤💗💜💎💎🧧🥀و
Black Pink🖤💗 💜🎤BTS
رمان ماکانی؟ 😑
عره مگه چشه؟؟؟