بیوگرافی هاجیمه کوکونوی (توکيو ریونجرز)

نام ژاپنی:(九井 一) __________________________________________________ نام رماجی:(Kokonoi Hajime: کوکونوی هاجیمه) __________________________________________________ نام مستعار:کوکو __________________________________________________ جایگاه:عضو دسته هفتم توکیو مانجی، کاپیتان گارد نخبه نسل دهم بلک دراگون (قبلا)، عضو دسته یکم باند توکیو مانجی (قبلا)، خزانه‌دار تنجیکو (قبلا)، مجری بونتن (قبلا)، عضو باند کانتو مانجی (قبلا) __________________________________________________ پیشه:عضو باند (قبلا)، رئیس TK&KO Group __________________________________________________ جنسیت:مذکر __________________________________________________ تولد:۱ آپریل ۱۹۹۰ (۱۲ فروردین ۱۳۶۹) __________________________________________________ قد:۱۷۴ سانتی‌متر __________________________________________________ وزن:۶۰ کیلوگرم __________________________________________________ گروه خونی:A __________________________________________________ تایپ (MBTI):ESTJ __________________________________________________ سن:۱۵ (۲۰۰۵)__۱۸ (۲۰۰۸)__۲۷ (۲۰۱۸) __________________________________________________ وابسته به:بلک دراگون (قبلا)، باند توکیو مانجی (قبلا)، تنجیکو (قبلا)، بونتن (خط زمانی دیگر)، باند کانتو مانجی __________________________________________________ اولین نمایش:چپتر ۷۱ (مانگا)، قسمت ۲۴ (انیمه) __________________________________________________ صداپیشه:ناتسوکی هانائه (ژاپنی)، هیرومی ایگاراشی (ژاپنی، جوونی)، هاوارد وانگ (انگلیسی)

هاجیمه کوکونوی (Hajime Kokonoi) یا کوکو یکی از اعضای بالارده باند کانتو مانجی است. قبل از عضویت در کناتو مانجی، او فرمانده نسل دهم اژدهای سیاه و بعدا عضو سابق دسته اول تومان شد. همچنین کوکمو به عنوان خزانه‌دار جذب تنجیکو شد. در آخرین خط زمانی او عضو دسته هفتم باند تومان بود. او یک آنتاگونیست محوری در آرک‌های اژدهای سیاه و تنجیکو است.

شخصیت:کوکو دنیا را به عنوان یک سری محاسبات می بیند. این نتیجه یک اتفاق ناگوار بود که او در جوانی با آن روبرو شد است، او نتوانست آکانه اینویی را از آتش سوزی در خانه نجات دهد که باعث سوختگی درجه سه او شد و او را در وضعیت بحرانی قرار داد. این رویداد پله‌ای بود برای کوکو برای گذراندن دوران کودکی‌اش به عنوان رهبر یک گروه سارق سازمان‌یافته برای جمع‌آوری غیرقانونی پول برای طرح پرداخت هزینه های کلان درمان آکانه، و این زمان آغاز گرایش او به سمت سود پولی بود. اگرچه او در ابتدا به ظاهر مادی گرایانه به نظر می رسد، گذشته اش ثابت می کند که این وسواس از روی ناامیدی بوده است. با توجه به توانایی های او در پول درآوردن، او مورد توجه باندهای معتبر قرار می گیرد تا از او به نفع خود استفاده کنند. به همین دلیل او بیشتر در دغدغه ایجاد پول غرق شد و وسواس او نسبت به پول تشدید شد. کوکو با شنیدن خبر درگذشت آکانه، نتوانست با واقعیت روبرو شود و با این تراژدی کنار بیاید. او نتوانست بودجه کافی برای زنده نگه داشتن او به دست آورد و از خود را بابت این موضوع مقصر می دانست. او به زودی خود را به برادر کوچکتر آکانه، یعنی اینوپی، به عنوان جایگزینی برای غیبت آکانه و همچنین ابزاری برای جلوگیری از فروپاشی درونی خود متصل کرد. کوکو با محافظت از آکانه و بودن در اطراف او حسرت هایی که برای آکانه داشت را سیر میکرد و می خواست کارهایی که نتوانست با آکانه بکند را با او بکند. کوکو در کل فردی مادی گرا است و در کارها بیشتر به سود خود فکر می کند تا درست یا غلط بودن آنها، او گاهی شخصیتی ترسناک و شوم دارد که در قسمت های ابتدایی نمایش او بسیار واضح بود.

ورود به دنیای باند ها:وقتی کوکو کوچکتر بود، او عمیقا شیفته آکانه اینوی بود با وجود این که آکانه پنج سال از او بزرگتر بود. در مقطعی آکانه به او گفت که برای رابطه با هم باید منتظر بمانند تا بزرگتر شوند. با این حال یک اتفاق غم‌انگیز رخ داد. شبی یک آتش سوزی بزرگ در خانه اینوی رخ داد. کوکو با نادیده گرفتن همه چیز شجاعانه وارد خانه شد تا آکانه را نجات دهد، اما بعدا معلوم شد که به جای آکانه او سیشو را نجات داده است. در نتیجه‌ی این آتش سوزی، آکانه دچار سوختگی شدیدی شد و به کما رفت. هزینه درمان او ۴۰ میلیون ین بود، هزینه ای که حتی والدین آکانه قادر به پرداخت آن نبودند. بنابراین، کوکو تمام تلاش خود را کرد تا امور مالی را یاد بگیرد تا بتواند برای نجات آکانه پول جمع کند. او متوجه شد که سریع‌ترین راه برای این کار روی آوردن به کارهای غیرقانونی است، از این رو او شروع به خدمت گرفتن خلافکاران کرد. با این حال همه این‌ها بی فایده بود و آکانه سرانجام جان خود را از دست داد. پس از این ماجرا کوکو بیشتر طمع پول را پیدا کرد تا خلا ناشی از مرگ آکانه را پر کند.

دستم خورد، ببخشید