توت هاے سمے 𝐩⁷

_صبح بخیر مامان +صبح بخیر عزیزم _مامان میشه امروز بریم خونه عمه رینا؟ +مگه دیروز تولدت بود اینجا نبودن؟ _ماماااان بریم دیگه +خیلی خب صبر کن زنگ میزنم اگه بودن با دوچرخه برو _مامان؟ جدی بلاخره گذاشتی برم؟ مرسییییی ******* *صدای در میاد* _نینا برو درو باز کن میشله +زندایی هم هست؟ _نه تنهاعه نینا: سلام میشل چخبر اینجا چیکار میکنی؟ نینا دستاشو باز کرد اما میشل از بغل دستاش رد شد و به سمت آشپز خونه رفت _سلام عمه ببخشید بد موقع اومدم میگم لاوندر هنوز اینجا زندگی میکنه؟ +چی؟ خونه لاوندر؟ تو اونو از کجا میشناسی؟ =مامان لاوندر کیه دیگه؟ +دوست ژاکلین =ژ... ژاکلین؟ خواهرم؟ _آره همون عمه لطفا بگو +آره از در پشتی برو _ممنوننن میشل دوید و نینا و رینا تو بهت بودن(اسلاید بعدی)

میشل از عجله زنگ رو دو سه بار زد در باز شد و خانمی حدودا ۵۰ ساله با موهای قهوه ای و چشمایی به همون رنگ در رو باز کرد _سلام عزیزم بفرمایید +عههه سلام خانوم هارلی لاوندر هست؟ انگار میشل دوباره به ژاکلین برگشته بود خانم هارلی تعجب کرد و گفت آره عزیزم بیا تو +مزاحم نمیشم _نه عزیزم بیا +ممنون میشل قبول کرد هرچند آخرین تجربه اعتمادش به غریبه باعث مرگش شده بود اما... اما خانم هارلی که غریبه نبود ۳ سال همو میشناختن رفت تو و روی مبل نشست +لاوندررر بیا یکی اومده دیدنت _بگو بیاد تو اتاقم(اسلاید بعد)

_عزیزم برو تو اتاقش +بله چشم خانم هارلی میشل رو به سمت اتاق لاوندر راهنمایی کرد هرچند نیازی به راهنمایی نبود وقتی میشل وارد اتاق لاوندر شد چشماش گرد شد تا جایی که یادش میومد اون یه اتاق صورتی با کلی تابلو های رنگارنگ و عکس خواننده ها و بازیگرای مورد علاقش بود لباسای رنگارنگ داشت و زمانی که لاوندر وارد اتاق میشد با یه دختر شاد سرحال و مهربون روبرو میشد اما حالا چی؟ دیوار های مشکی پرده های مشکی دیوار خالی از عکس و تابلو دختری منزوی و گوشه گیر با لباس های مشکی توی اتاق بود انگار کلا یه دختر دیگه بود با دیدن میشل صورت لاوندر از حالت جدی و پوکر فیس بودن در اومد و حالت تعجبی داشت خب طبیعی بود هیچ آدم ۲۴ ساله ای انتظار نداره که یه دختر ۱۲_۱۳ ساله به دیدنش بیاد میشل که عزمشو جزم کرده بود که همه چیز رو به لاوندر بگه چون مورد اعتماد ترین کسی بود که میشل در حال حاضر بهش اعتماد داشت گفت: سلام لاوندر لاوندر بهت زده جواب داد: سلام بعید میدونم شما رو بشناسما اشتباه نگرفتین؟ _نه مگه تو لاوندر ریچل نیستی؟ دوست صمیمی ژاکلین میلر؟ تعجب لاوندر رو میشد از توی چشاش خوند

راضی این؟