آبشار جاذبه فصل سوم قسمت دوم

خلاصه دیپر با جاستین دوست میشه ( زنگ آخر می خورد ) جاستین : اممم دیپر کلاس من همین جاست فردا زنگ ناهار می بینمت فعلا دیپر : فعلا دیپر و میبل به خانه بر می گردند دیپر : خب بزار مشقانو بنویسم که بعدش ادامه ی جورنالم رو بنویسم 😊 دیپر شروع به نوشتن مشق هاش میکنه دیپر : امم میبل نمی خوای مشقات رو بنویسی میبل : الان نه دارم با کندی و گراندا حرف میزنم

میبل : خب کندی داشتی می گفتی کندی : خلاصه که من و گراندا داریم می ریم کنسرت، گراندا 6 ساعته داره آرایش میکنه میبل : کنسرت سورال تایمز ؟ 🤨 کندی : آره میبل : واای خوش به حالتون کاش منم اونجا بودم تا بتونم دوباره سورال تایمز رو از نزدیک ببینم 😕 کندی : کاشکی زودتر تابستون بشه 😑😕 میبل : آره ، خب من دیگه برم مشق بنویسم دیپر کشت خودشو کندی : منم برم ببینم گراندا چیکار میکنه 😄 فعلا خدافظ میبل : خدافظ ( میبل گوشی رو قطع میکنه )

دیپر : میبل زود باش میبل : اومدم بابا دیپر : خب،،زود باش دیگه میبل : امممم راستشو بخوای من... دیپر : چی نگو که ریاضی رو یاد نگرفتی میبل : 😁 دیپر : خیلی خب بیا از رو من بنویس 😑😡 میبل : اممم راستش .... دیپر : چیی ؟؟ نکنه توقع داری اینم من بنویسم میبل : آره 😁 دیپر : نه 😐 میبل : لطفا لطفا لطفا 🥺🥺 دیپر : باش فقط چشماتو اینجوری نکن 🙄🙄🙄 میبل : ممنونم دیپر ( دیپر همینطور که مشقای میبل رو می نوشت ناگهان صدایی شنید ) دیپر : این صدای چیه ؟ میبل : صدای گوشی منه 😁 دیپر : این چه آهنگی است روی گوشیت گذاشتی صداش اعصابم رو خورد میکنه 😑😑 میبل : واا ، اتفاقا من عاشق این آهنگ هستم یکی از آهنگ های سورال تایمز است 🤩🤩 دیپر : باورم نمیشه هنوز تو فکر اون خواننده های فیکی 😐 میبل : تو که این چیز ها رو نمی فهمی ،، تازه قراره البوم جدید بده الان 1 ساله منتظر آلبوم جدیدم 😍🤩🤩 دیپر : مطمئن باش تا صد سال دیگه هم هیچ آلبوم جدیدی نمیده

( میبل گوشیش رو چک میکنه و می بینه که پاسیفیکا پیام داده ) ( پیام پاسیفیکا ) هی دیپر ، خبببب در مورد اون بغله توی آبشار جاذبه اصلا فکر بدی نکن هیولاعه لباسم رو کثیف کرده بود و من می خواستم با جلیقه ی تو پاکش کنم ....... ( پیام میبل ) پاسیفیکاا ! من میبلم ، دیپر هنوز گوشی نداره کدووووم بغللل ؟؟؟؟ ( پیام پاسیفیکا ) چیی ! اممممم هیچیی این فقط یه شوخی بود ... ( پیام میبل ) اوه خدای من تو دیپر رو دوست داری 🤩 ( پیام پاسیفیکا ) من این شماره رو پاک می کنم ( پیام میبل ) عروس عروس ♥️♥️👰👰 ( پیام پاسیفیکا ) من بادیگاردم رو می فرستم تا به خدمتت برسه 😡😡 ( پیام میبل ) 💋💋💋💋💋💋💋💋💋 ( پیام پاسیفیکا ) اههههههههععع 😡😡😡😡😡

دیپر : خب مشق های میبل هم نوشتم حالا وقشته ادامه ی جورنالم رو بنویسم 🙂 ( ناگهان شرمی به خانه می رسد ) دیپر و میبل : سلام بابا شرمی : سلام بچه ها ( شرمی وارد اتاق می شود ) شرمی : هی دیپر من دارم میرم حموم می خوام موهام هم بزنم می خوای موهای تو هم کوتاه کنم ؟ دیپر : چیی 😳 نه ممنونم پدر همین موهای خودم خوبه 😁 شرمی : خب باشه ( ناگهان بوی سوختنی می آید ) دیپر : هی مامان داره بوی سوختنی میاد مامان : می دونم عزیزم غذا رو سوزوندم دیپر : مامان ، می خوای کمکت کنم ؟ مامان : نه ممنونم عزیزم فقط باید گاز رو تمیز کنم دیپر : اممم باشه ( 3 ساعت بعد ) مامان : خب بالاخره تمیز کردم ،، خب بچه ها حالا که شام نداریم نظرتون چیه پیتزا سفارش بدیم میبل : به نظر من که عالیه دیپر : اره منم خیلی وقته هوس پیتزا کردم ( خلاصه مامان شام پیتزا سفارش می دهد )

پایان قسمت دوم