4 اسلاید پست توسط: مشترک انتشار: 11 ماه پیش 674 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
برای آشنایی با بهترین کتاب های داستانی ماجراجویی این پست را تا انتها بخوانید.
مقدمه:
کتاب خواندن یک عادت خوب است و مزایای بسیاری دارد. اما شاید یکی از دلایل اصلی و مهم برای کتاب خواندن احساس لذتی باشد که بعد از خواندن هر داستان جالب یا رمان خواندنی به ما دست میدهد. بههرحال، دنیا پر از سرگرمیهای مختلف و عواملی است که میتوانند حواس ما را به سادگی پرت کنند. اگر دوست داریم که فرزندانمان کتابخوانی را به چشم یک عادت ببینند، باید به آنها کمک کنیم تا کتابهای خوب و باکیفیت را بشناسند. در این یادداشت به سراغ بهترین داستان ها و رمان های ماجراجویی برای نوجوانان رفتیم؛ رمانهایی که ماجراجوییهایی در دلشان دارند و میتوانند برای نوجوانها و علاقهمند کردن آنها به مطالعه جذاب باشند.
دور دنیا در هشتاد روز
شاید اگر امروز از نوجوانها بپرسیم که در طول چه مدت زمانی میتوانند دنیا را دور بزنند جواب بدهند نهایتا یک ماه. البته چندان هم بیراه نگفتهاند. امروز طولانیترین فاصلهای که میان دو قاره است را میتوان در کمتر از بیست و چهارساعت طی کرد. اما در گذشته، سفر کردن به این آسانی نبود. مسیرهای بسیار طولانی از دریا میگذشتند و همین خودش در طولانی کردن مدت زمان سفر، نقش پررنگی داشت. اما زمانی که ژول ورن، پدر داستانهای علمی تخیلی، شروع به نوشتن کتاب دور دنیا در هشتاد روز کرد، شاید در نظر داشت تا داستانی بنویسد که در آیندهای نه چندان دور، به واقعیت بپیوندد. با این حال، هنوز شیرینی و جذابیت داستان به همان اندازه قبل و چه بسا بیشتر از آن است و به همین دلیل در این یادداشت در صدر لیست رمان های ماجراجویی برای نوجوانان قرار گرفته است.
معرفی کتاب دور دنیا در هشتاد روز
آقای "فیلاس فاگ" که شخصیت اصلی داستان است، به همراهی پیشکار وفادار خود "پاسپارتو" که تازه دو روز است نزد او استخدام شده، در نتیجه شرط بندی که با دوستان خود در باشگاه بازنشستگان دارد، تصمیم میگیرد به سفر دور دنیا برود.
یک شب فاصله
یک شب فاصله یک رمان ماجراجویی برای نوجوانان و داستانی نفسگیر از ساخته شدن دیوار برلین و اتفاقاتی است که در پی آن رخ میدهد. خانواده گرتای ۱۲ ساله، تصمیم گرفتند از آلمان شرقی به آلمان غربی مهاجرت کنند. جایی که میتوانند زندگی بهتری داشته باشند، پیشرفت کنند و مدام نگران نباشند که چه اتفاقات وحشتناکی ممکن است برایشان بیفتد. بنابراین پدر و یکی از برادرهای گرتا راهی آلمان غربی میشوند تا خانهای دستوپا کنند و شرایط را برای آمدن بقیه اعضای راحتتر کنند. اما در همین فاصله کوتاه، دیواری ساخته میشود و مانعی صعبالعبور برای اعضای خانواده میسازد. حالا گرتا باید شجاعانه راهی پیدا کند تا بتواند خودش، مادرش و برادرش را که این طرف دیوار، گرفتار شدهاند، نجات دهد.
معرفی کتاب یک شب فاصله
کتاب یک شب فاصله نوشته جنیفر ای. نیلسن نویسنده آمریکایی است. این کتاب یکی از کتابهای جذاب اخیر است که برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است. این کتاب با ترجمه عادله قلیپور منتشر شده است.
درباره کتاب یک شب فاصله
جنیفر ای. نیلسن در این داستان زندگی گرتای ۱۲ ساله را روایت میکند. دختری که باید برای به دست آوردن آزادی خطر همهچیز را به جان بخرد. داستان در فضای دلهرهآور جنگ آلمان شرقی و غربی و ساخت دیوار برلین اتفاق میافتد. این کتاب سرشار از لحظات سخت و نفسگیری است که قهرمان داستان با آن روبرو میشود؛ با این وجود گرتا با شهامت به تلاش خود ادامه میدهد تا در پشت دیوار برلین راهی برای رهایی پیدا کند. از امتیازات این کتاب باید به تاکید آن بر ارزشهای خانوادگی اشاره کرد. علاوه بر این مفاهیمی همچون حق، ناحق، عدالت و بی عدالتی مطرح میشوند.
خواندن کتاب یک شب فاصله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
یک شب فاصله مناسب رده سنی نوجوانان است؛ با این وجود داستان به قدری قوی توصیف شده که خواندن آن برای بزرگسالان نیز خالی از لطف بهنظر نمیرسد.
بخشی از کتاب یک شب فاصله
با عجله از اتاقم بیرون دویدم. توی آشپزخانه مامانم را دیدم که سرش را روی شانهٔ فریتز، برادر بزرگترم گذاشته بود و هقهق گریه میکرد. فریتز نگاهی به سر تا پای من انداخت و با حرکت سر به پنجره اشاره کرد، مبادا هنوز بیرون را ندیده باشم. با دست اشکهایم را پاک کردم و از پشت مامانم را بغل کردم. شاید او به من نیازی نداشت، اما در آن لحظه من خیلی به او احتیاج داشتم.
مامان نوازشم کرد و دست لرزانش را روی شانهام گذاشت.
در همان حال گریه به من گفت: «دیدی گِرتا؟ کار خودشون رو کردن. بدتر از اون که فکرش رو میکردیم.»
مامانم روزگاری زن خیلی خوشگلی بوده، اما این به سالها قبل مربوط میشد. آنقدر جنگ و قحطی و بدبختی کشیده بود که دیگر حواسش به فر موها و مرتب بودن لباسش نبود. موهای بورش رو به سفیدی میرفت و گوشهٔ چشمانش خیلی وقت بود که چروک برداشته بود. گاهی که خودم را توی آینه نگاه میکردم، آرزو میکردم که کاش زندگی من در آینده تا این اندازه سخت نباشد.
پرسیدم: «حالا چرا الان؟ چرا امروز؟»
نگاهم به فریتز بود و منتظر شنیدن جواب بودم. او حدود شش سال از من بزرگتر بود و بعد از پدرم فهمیدهترین کسی بود که میشناختم. اگر مامانم جوابی نداشت، حتماً او داشت. اما تنها کاری که از دستش برآمد این بود که شانه بالا بیندازد و مامانم را، که حالا صدای گریهاش بلندتر شده بود، محکمتر بغل بگیرد. به علاوه، من تا همینجا هم بیشتر از آنچه که میخواستم فهمیده بودم.
دختری که ماه را نوشید
قدرت جادویی ماه را نباید دستکم گرفت. اما انگار این بار مشکلی پیش آمده است. زان، جادوگری که بچههای بیسرپرست را از جنگل رد میکند تا در آن طرف جنگل آنها را به خانوادهای برساند، به جای نوشاندن نور ستاره، نور ماه را به یکی از نوزادان مینوشاند. حالا او باید دنبا راهحلی بگردد. چون این نوزاد، با این همه نیرو و قدرتی که دارد، به راحتی میتواند به خودش و دیگران آسیب برساند…
معرفی کتاب دختری که ماه را نوشید
کتاب دختری که ماه را نوشید نوشته کلی بارن هیل و ترجمهی فروغ منصور قناعی استکه توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است. این رمان جذاب در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفته و داستان زندگی عجیب یک دختربچه را به تصویر میکشد.
کتابهای بسیاری وجود دارند که برای یاد دادن درسهایی ماندگار از زندگی به رشته تحریر درآمدهاند. مخاطب اغلب این آثار گروه نوجوان است که معمولا این دسته از کتابها را خستهکننده و کسالتآور میدانند. در این میان نویسندگانی هم هستند که سعی دارند آموزههای خود را از طریق قلمی خوشایند و داستانی هیجانانگیز وارد ذهن مخاطب کنند. کتاب دختری که ماه را نوشید نیز در این دسته از آثار قرار دارد.
درباره کتاب دختری که ماه را نوشید
زانِ پیر جادوگری است که در دل جنگل زندگی میکند. مردم شهر این پیرزن را منشاء همه بدیها میدانند و امیدوارند که با پیشکش یک قربانی از گزند او در امان بمانند. آنها هر سال کودکی را به عنوان قربانی به جادوگر پیشکش میکنند و برای این کار نوزادی را به جنگل برده و او را در جایی رها میکنند. اما چیزی که مردم شهر نمیدانند این است که زان قلب مهربانی دارد؛ این جادوگر نوزادان رهاشده در جنگل را نجات داده و به خانوادههای مهربان و خوشقلبی که در آن سوی جنگل زندگی میکنند، میسپارد.
زانِ مهربان در طول مسیر از نور ستارهها برای سیر کردن نوزادان استفاده میکند و ماجرا از جایی شروع میشود که او به جای نور ستاره، نور ماه را به یک نوزاد دختر میخوراند. این دختر که لونا نام دارد، به خاطر خوردن نور ماه نیروی خارقالعادهای به دست میآورد. جادوگر پیر که به خوبی از قدرت جادویی ماه آگاه است، میداند که نباید این نوزاد را به حال خود رها کند؛ چرا که ممکن است به خود یا اطرافیانش آسیب برساند. از همین رو تصمیم میگیرد لونا را پیش خود نگه داشته و او را مانند فرزند خود بزرگ کند.
اما همه چیز همینطور آرام نمیماند! هرچه زمان میگذرد و لونا بزرگتر میشود، قدرت جادویی او نیز افزایش مییابد. این دختر متوجه میشود که به زودی مجبور خواهد شد برای محافظت از خود و عزیزانش، از این قدرت شگفتانگیز استفاده کند. ولی پیش از این کار، او باید یاد بگیرد که چگونه قدرتهای خود را کنترل کند.
کتاب دختری که ماه را نوشید چنان داستانی را به تصویر کشیده که مخاطب به سختی میتواند کتاب را کنار بگذارد. کلی بارنهیل در همه لحظات این اثر، خواننده را به وجد میآورد و او را با جریان رمان همراه میسازد.
تعدادی از شخصیتهای رمان دختری که ماه را نوشید برتریهای ذاتی دارند که از آن برای نجات انسانیت استفاده میکنند. این موضوع باعث میشود مخاطب ارتباط عمیقی با این شخصیتها برقرار کند؛ به طوری که با موفقیت آنها خوشحال شده و از شکستهایشان غمگین گردد.
کلی بارنهیل سعی کرده در این کتاب با استفاده از زبانی ساده، سنتی و شاعرانه آموزههای مهمی را به مخاطب خود منتقل کند.
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
73 لایک