
سیلوم حرفی ندارم فقط این قسمت به احتمال زیاد حرص اوره چون میا میمیره😐 شوخی😂
همینطور داشتم به اتفاقات امروز و ربطشون به هم فکر میکردم که یاد لئو افتادم و البته اسم اون یارو رفتم سراغ لئو روی کاناپه نشسته بود و ادو هم کنارش نشسته بود جفتشونم سرشون تو گوشی😐 منم ااااروم رفتم پشت سرش محکم یه پس گردنی بهش زدم طوری که گوشیو پرت کرد تو دیوار و مثل احمقا بلندشد و منو نگا کرد😂 لئو: ایا شما مریض تشریف داری؟ من: بلی مریض هستم و به شدت به داروی حرف شما نیاز مندم😐 لئو: بگو ای مریض چه میخواهی؟😆 من: زر نزن بگو ببینم اون یارو که منو بیهو... ادو: کدوم یارو؟ ما از چیزی بی خبریم؟ من: چی؟نه بابا!کی گفته فقط....ااااا....فقط......فقط..... ادو: فقط چی؟ لئو: بزارید همه رو راحت کنم یه یارو اونو تو جنگل بیهوش کرده حالا میخوایم بفهمیم کار کی بوده من: چییییی؟ یعنی تو هم نمیدونی؟پس تو اتاق چی میخواستی بهم بگی؟ انا: ای بابا چقد هوار میزنید مثلا دارم با پیت بازی میکنمااااا😡 من: الان یه بحث مهم تر داریم انا،لئو زود جواب بده لئو: ااااا...خب راستش فقط حدس زدم که کار یه فرشته بوده باشه همونطور که میدونید فرشته ها با انسانا همکاری میکنن تا انسانا بهشون اسیب نزنن...
من: همین؟ ای بابا گفتم حالا میخوای کیو بگی😐 ادو: اهم اهم ماهم اینجا ادمیم هاااا😐 من: نخیر ادم نیستید خون آشامید😂 ادو😐انا😠لئو😴 من: یه سوال دوساعت داشتم برا کی سخنرانی میکردم؟ ادو در حال جان فشانی از خنده بود😂😂😂 انا هم تو ابرا سیر میکرد😐 لئو هم خواب بود😐من:لئووو....لئووووووو....لللللللللللئئئئئئئئئئئئئئئئئئووووووووووووو😠 لئو: ها؟چیه؟کیه؟کجا؟من کجام؟اینجا کجاست؟من کیم؟تو کی؟اون کیه؟.... من: سسسساااااککککتتتتتت ششششووووووووو ادو: میا این ساکت شو گفتنت از صد تا فوش بدتره😐 من: مودونم😅 یهو زنگ در رو زدن رفتم در رو باز کردم اون...
جرج بود😨 مثل گ.ا.و سرشو انداخت پایین داشت میومد داخل منم نه گذاشتم نه ورداشتم درو محکم کوبیدن تو صورتش😂 بدبخت پرت شد پایین پله ها😂 درو بستم و نشستم پشتش لئو گفت: کی بود؟ من: هیچکی😅 ادو:میاااا کی بود؟😡 من: یه مزاحم😆 انا: میااااااااا کیییی بودددددد 😠 من: ای خدااااا چقد سوال میپرسید اگه باز کنم دوباره میاد تو فقط سعی کنید چاقو کشی نکنید😯😂 همه: باشه. منم رفتم درو باز کردم و جرج درحالی که بینیش رو گرفته بود اومد تو 😡 جرج: خب بدون مقدمه چینی میرم سر اصل مطلب میا از این به بعد جنابعالی g.fمن هستی متوجه شدی؟ من: اولا سلام دومن ترجیح میدم اخراج بشم تا اینکه g.fتو باشم😒 جرج: باشه پس میتونی با ادو انا و لئو خداحافظی کنی😏 ادو: هوویی شتر مرغ کسی به جز این سه تا حق نداره بهم بگه ادو فهمیدی ؟😠 جرج: حالا هرچی از الان به بعد هرکاری گفتم انجام میدی فهمیدی میا😏 من: فقط گم شو بیرون😤 جرج: باشه پس بهم خبر بده 😏 بای بای احمقا(خطاب به ادو لئو انا) و بای بای گربه کوچولو😻 من: به من نگو گربه کوچولو وگرنه منم جلوی همه بهت میگم کره.خر😠فهمیدی؟ جرج: نمیتونی وگرنه... وبا دست به بچه ها اشاره کرد و با دست دیگش علامت م.ر.گ رو روی گردنش زد 😠🔫 منم عصبااانییییی عین بمب اتم😠
بلخره جرج رفت وقتی رفت بیرون با دستش برام قلب درست کرد منم بهش زبون در اوردم و درو محکم بستم انا: امممم....میا...میگم که... من: چیه؟😠 انا: خب راستش موهات و چشمات قرمز شده😟 لئو: بچه ها ساکت شید وگرنه بجای جرج اون مارو میکشه😕 منم عین خیالم نبود رفتم تو اتاقم در بالکن رو باز کردم و رفتم داخل و به نرده ها تکیه دادم. نسیم خنک میخورد به صورتم و ارومم میکرد😌 اما با دیدن صحنه رو به روم کل ارامشم به فنا رفت😐 جرج پایین بالکن بود و داشت نگام میکرد و دوباره با دستش برام قلب درست کرد😠 منم رفتم تو اتاقم یه گُل برداشتم البته با گلدون😂 پرت کردم پایین سمتش تا دید گلدون داره از اسمون نازل میشه 😂 پرواز کنان فرار کرد😂 دلم خنک شد و دوباره همونجا ایستادم😌 بعد چند دقیقه یاد فیلم لئو وقتی خواب بود افتادم😃 هوار زدم : للللللئئئئئئئئئووووووووووووو به یه ثانیه نکشید اومد تو اتاق انا و ادو هم باهاش اومدن 😐😂(حالا وقتی کمک میخوام معلوم نیس کجان😐) گفتم: انا فیلم لطفا😎 انا هم یه لبخند بزرگ زد😃 و گوشیش رو اورد و فیلم رو گذاشت 😂 همه اولش میگفتم نازییییی😍 ولی وقتی لئو گفت مامان....
همه رفتن رو هوا😂😂😂😂😂😂😂😂😂 من:😂😂😂انا:😂😂😂ادو:😂😂😂 و اما لئو:😲😲😳😳 لئو: خب من چیکار کنم مگه تقصیر منه😳 منم لپشو کشیدم و سرش رو ناز کردم و گفتم: قربونت بشم من داداش گلم😄هر اتفاقی میفته تقصیر توئه😄 لئو: خیلی ممنون از محبتت واقعا امیدوارم کردی😐😑 من: میدونم عزیزم😊 لئو:😑من:😁انا:😂😂😂ادو:😂😂😂 لئو بلند شد و گفت: خب دیگه یکم نفس بکشید بعد بخندید😐 بریم یه چی بزنیم به رگ؟ من و انا همزمان: یه درصد فکر کن نظر ما منفی باشه😐😐 ادو: خب حالا چی سفارش بدیم؟ من: امممم... پیتزا نوشابه ژله نوتلا کیک بستنی لیموناد اب پرتقال ا... لئو: اهم اهم ارام باش😐 بزار سفارش بدم بقیه لیستو نگه دار برا بعد کم نیاری😐 من: کم نمیارم نگران نباش😆 لئو: اهان😐 انا: خب حالا که میخواید سفارش بدید برای پیت هم تشویقی مخصوص بگیرید😊 لئو: چقدر به فکرشی😐 انا: دقیقا😁 خلاصه سفارش دادیم و وقتی پیک اورد لئو از دم در داد زد.....
۲۰۰۰۰۰۰۰۰میلیون دلااااااارررر😲😲😲😲 مگه چی سفارش دادیم؟😲 من:امممم...چیزه...خب راستش...من یه چیزایی سفارش دادم😅 لئو: چی اونوقت؟ من: خب راستش بیست و هفت دست لباس سی و شش تا کفش پنجاه و نه نوع متفاوت خوراکی😆 لئو: کم نباشه یه وقت شرمنده میشیم😐 من: نه کم نیست ممنون😊 لئو: هعیییی خدا همه خواهر دارن ما هم خواهر داریم😧 بفرمایید اینم پولتون💳 پیک: ممنون خدانگهدار (خب اینا خیلییییییی پولدارن😐) لئو اومد و گفت: سری بعدی خودت حساب میکنی😑 من: باشه داداشی😁 نشستیم فیلم دیدیم با ژانر ترسناک😈خوراکی هم میخوردیم. خب راستش برای من ترسناک نبود اما هر دودقیقه یک بار انا یا جیغ میزد یا میپرید بغل ادو😐(چیه فکر کردید میگم لئو😂) خلاصه بعد فیلم خواستیم بخوابیم رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم و خوابیدم کم کم داشت خوابم میبرد که یکی در زد😐 رفتم دیدم انا بود گفت: میشه امشب تو اتاقت بخوابم؟ 😳 من: نکنه میترسی لولو خور خوره بیاد بخورتت؟😐 انا: خب اگه نمیخوای راه بدی بگو 😐 من: بیا اگه بهت بگم نه مجبور میشی بری تو اتاق پسرا که اونم معلوم نیست لئو چه بلایی سرت میاره😐 انا: ممنونم😁 خلاصه اومد داخل و خوابیدیم ولی صبح.... 《توی نتیجه چالش هست 😉》
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
شت کی منتشر شد من اصلا اینو ندیدم😐
جالب بود
چالش یک(لئو
دو(جرج😑
سه(مچ دستت چه طوره؟
مرسی که شرکت کردی تو چالش💛💛💛
قربونت مچ دستم بهتره😊
راستی من اکانتم پاک شد این اکانت جدیدمه ادامه داستان تو این اکانتمه💛💛💛💛💛
1_لئو
2_لئو
آخجون این پارتم اومده من خبر نداشتم پارت بعد میدونم تو بررسی عالی نه اصلا معرکه هست ادامه بده
چشم ممنون😻
چالش:میا
پدر جرج
عالیییییی😍😍😍
چالش ۱:میا
چالش ۲:جرج
چالش ۳:چه بدونم😑😑😑
ممنون 💛💛
بسی محشر بود ^^
عالی @_@
چالش۱=جرج و لئو
۲=بابای جرج :/
۳=اسمت چیست ^^
همچنین😂
اسم-_- دوتا اسم دارم 😞 مانا و مارال😐🔫
عاووو
بسی جالبن ^^
『✞︎Arta』
| 3 ساعت پیش
عاووو
بسی جالبن ^^
تنکس ^~^
از اسمت خوشم میاد قشنگه😍😁
Sirene
| 3 روز پیش
از اسمت خوشم میاد قشنگه😍😁
مرسی عزیزم😁😻😻اولین نفری هستی که اینو بهم میگه😳😁
وایییییییی عالی فقط اونجاهاش که جرج واسه میا قلب درست میکنه😂😂😂😂😂😂😂
آقااااا تو رو خدا پارت های بعدیو بیشتر بذار🥺💔و یه کاری کن جرج اعصاب خوردکن تر بشه😂😂😂😂
چالش اول=معلومه میا😁
چالش دوم=پدر جرج😑😂😂
چالش سوم=چرا چن وقته نیستی؟☹
چون که نیست
چون خونه ماعه گوشیشو نیاورده
😐🤣🤣😂😂🤣😐🤣😂🤣🙃
به روی دو چشم😈 بنده الان به زور رفتم خونه گوشیم خونه بود تا جمعه هم برنمیگردم خونه الانم که اومدم دارم همه رو جواب میدم😊
مرسی😂😂😈
عه خب قبلش یه چیزی میگفتی جات خیلی خالی بید🥺♥️
Sirene
| 2 ساعت پیش
مرسی😂😂😈
عه خب قبلش یه چیزی میگفتی جات خیلی خالی بید🥺♥️
عزییییزززززمممم💛💛💛بنده بسیار شرمسار و گناهوارم و پوزش میطلبم😐😂💔
عزییییزززززمممم💛💛💛بنده بسیار شرمسار و گناهوارم و پوزش میطلبم😐😂💔
پوزشت را میپذیرم😌😐😂😂😂😂
بوس بهت😍♥️