خب سلام آرمی های گل این اولین داستانم امیدوارم که خوشتون بیاد
اسمم سحرو۲۲سال هم سنم ورشته تحصیلیم هم نقاشی وطراحی ( دوستان من اسم خودم روبرای دختر قصمون انتخاب کردم ولی شماهم میتونید یه اسم دیگه تصور کنید ) من یه دورگه ایرانی وآمریکایی هستم وفرزند قدرتمندترین فردآمریکا الکس ریچایدر ،پدرم یه سهام دار بزرگ آمریکایی هست که در آمریکا بیشتر شعبه هتل های الکس ریچایدر هست بابام رئیس تمام این شعبه وهتل هاست وبابام یک تیلیادر درجهان ومامانم هم که یک دختر ایرانی هستش که دکتر جراح قلبه ودرایران وآمریکا معروفه البته درچندین کشور والخصوص درکره . بنده یه برادر دارم که اسمش دیوید هست و۲۸سالشو ازهشت سال بزرگتره کلا خانواده خوبی داریم واز زندگی لذت میبریم والبته گاهی وقتا هم ناراحتی هایی داریم رشته تحصیلی داداش خل ومشنگم هم ایشون دکتر هستن وجراح قلب البته رابطه من با داداشم فرق میکنه باهم خیلی صمیمی هستیم البته اینم یادم نره بهتون بگم من وداداشم هردودوتااسم داریم اسم امریکایی من نیکول واسم ایرانی داداشم سیناست ( دوستان برید سوالات بعد توضیح درمورد دختر داستانمون هست وبعدش دیگه داستان شروع میکنم )
خب شخصیت دختر قصه مون .... خب دوستان خب دوستان اون یه دختر بسیار کیوت والبته بسیار خوشکله که حتی زیبایی هیچ کس به زیبایی اون نیست اون عجیب ترین دختری که تا بحال توعمرم ندیدم یه دختربا روحیه ای جنگنده بهش لقب الهه صدارو دادن وتوی رقص حرف اول میزنه ازهوش وزکاوت بالایی برخورداره رنگ مشکی وقرمز وسفید رنگ های موردعلاقش هست به کتاب خوندن علاقه عجیبی داره وشاید بیشتر کتاب هارو از حفظ بگه زیبایش واقعا باورنکردنیه اونقدر خوشگله که هیچ کس نمیتونه جلوی دهنش ببنده حالت صورتش قلبی هست وپوستش سفید این طلا صورتش می درخشه چشماش نادرترین رنگ هارو داره به طوری که آدما رو غافلگیر میکنه دماغشم متناسب با صورتش هست ولباشم خدادای قرمز رنگ که صورتش رو خیلی خوشکل کرده وموهاشم این راپونزل هست بزرگ ورنگشم طلایی رزمیکاره ودارای قدرت ماورایی هستش که بعدا عرض میکنم خیلی رک و هیچ کس حریف زبونش نیست وهرچی هم بپوش بهش میاد هیکلش عالیه ( خب اینم از شخصیت دختر قصمه مون ) بریم داستان رو شروع کنیم
آخیش یه خواب راحت وبدون هیچ خرمگس مزاحمی از روی تخت بلندشدم وبرای آب به دست به دستشوی رفتم وبعد از کاراهای مربوطه از دستشویی اومدم بیرون ورفتم به سمت کمد دیواریم یه تاب مشکی وبا یه شلوار آبی تنم کردم وموهای بلند راپونزلیمو شونه کردم واز اتاق اومدم بیرون از پله ها تندی اومدم پایین ورفتم توآشپزخونه وروی صندلی میز صبحانه خوری نشستم وشروع کردم به خوردن صبحانه ویه سلام وصبح بخیری هم به مامان وبابای جیگرم گفتم والبته به دادشیم هم صبح بخیر گفتم وبعداز صبحانه خوردن از پشت میز بلندشدیم وخدمتکارا مشغول جمع کردن میز شدن بابا جونم که رفت به شرکت وکارخونه هاش سری بزنه والبته همین طور هم به هتل ها یه سری بزنه مامانی جونم که رفت مطب داداشیم هم رفت به بیمارستان بنده هم اومدم تواتاقم ورفتم روی تختم گرفتم خوابیدم هندزفری هم توگوشم کردم وگوشیمو برداشتم یکی از آهنگ های بی تی اس روپلی کردم شروع کردم به گوش دادن آهنگ همین طور توحس بودم که ای خاک توسرم کنن یادم رفته بود که امروز باید میرفتم تابلوهای قاب شدمو بگیرم راستی بنده یه آرمی وطرفدار بی تی اس بنده درست یک ماه پیش هفتا تابلو کشیدم که اون هارودرفن ساین شون بهشون بدم
آخه بنده تا هفته دیگه قراره برم به کره میخوام توکنسرت وفن ساینشون شرکت کنم وهمونجا برای خودم یه نمایشگاه بزنم اه خدا یادم رفت بجای اینکه برم دنبال کارم دارم باخودم سرو کله میزنم ازروی تخت اومدم پایین اه بازم این موها ای خدافوری یه قیچی برداشتم وموهامو تا کمرم کوتاه کردم آخیش راحت شدم خب ما الان توی آمریکا زندگی میکنیم رفتم سراغ کمدم یه دامن بلند ماکس دار مشکی با کمربندطلا پوشیدم ویه تاب اکلیلی پوشیدم وبه همراه یه کت مشکی که روش با مهره سنگ دوزی شده ویه کفش پاشنه کوتاه پشیدم ویه کیف مشکی هم برداشتم ووسایل مورد نیازم رو توش گذاشتم
از اتاق فوری اومدم بیرون راستی موهامو همین طور ساده دورم ریختم وارایش که نکردم چون نیازی نیست بنده خدادای خوجلم رفتم به سمت پارکینگ خونمون که خدایش بزرگ بود توش پر از ماشین های رنگ وارنگ رفتم سمت بی ام بی خوجلم وسوارش شدم وحرکت کردم رفتم سمت فروشگاه قاب وهشتا تابلو هاروگرفتم واز فروشگاه اوندم بیرون ورفتم سوارماشین شدم توی را یه خورد برای خودم خوراکی خریدم شروع کردم به خوردن وبعدم ماشین رو روشن کردم وحرکت کردم به خونه ماشین توی پارکینگ گذاشتم وازش امدم بیرون ورفتم به سمت خونه واز پله تندی رفتم بال بعد تعویض لباسام تابلوهارو گذاشتم کنار تا برای هفته دیگه با خودم ببرم
خب دوستان گل این از پارت اول منتظر پارت دوم باشید با ماجرا های بی تی اس ودختر قصمون خب خدافظ لایک وکامنت یادتون نره خدافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)