«⟭⟬ مدرسه ی متفاوت ²❥︎»

/ت«ک یهو... ی گربه از جلومون رد شد 😂.[فحشم ندید🙏🏻😐💔] ♕{رسیدن مدرسه} ♕ ا/ت «تازه اومدی تو این مدرسه» سوهو «ن» ذهن ا/ت «چرا اینا تا مارو دیدن انقد تعجب کردن 😐💔 ااا باز این اکیپع چرا دارن میان سمت ما؟🤔» جیمین«تو...تو اینجا چیکار میکنی؟😏» سوهو «بَه بَه پارک جیمین ی یسالی میشه ندیدمت😏» ذهن ا/ت «یا خدا 😐💔» ذهن کوکی «سوهو چـ..ر..ا پیشع این دخترع وایستاده؟» جیمین «من اگه جای تو بودم جرات برگشتن ب این جارو نداشتم 😏»سوهو«حالا ک میبینی برگشتم حالا می خوای چیکار کنی؟»[جیمین مشتشو آورد بالا ک بزنع تو صورت سوهو] کوک«ولش کن ارزش ندارع»[جیمین مشتشو آورد پایین] سوهو«[نیشخند] ترسوی احمق»[البته دور از جون جیمینا😐💔، جیمین مشتشو محکم زد تو صورت سوهو و از دماغش خون اومد🥺] ا/ت« [با داد] چته وحشی خجالتم خوب چیزیه» »[سوهو بلند شد دست ا/ت رو گرفت و کشید] سوهو«ولش کن برات مهم نباشه»

♕{تو کلاس}♕ ا/ت «ااا این دختره چرا جای من نشسته... پاشو» اریکا«اونوقت چرا😏» ا/ت «چون اینجا جای منه» اریکا«مدرک داری» [اکیپ جیمین وارد میشود😐💕] کوک «اینجا مگه جای ایشون نبود؟» اریکا«واییی ن جونگ کوک 😊»معلم« اگر دوست دارید بشینبد سر جاهاتون» ا/ت «اهـ ولش بابا من میشینم میز آخر پیش این پسرع»

پسر «سلام من کیم تهیونگ هستم 🙂»[عکس تهیونگ 👆🏻] ا/ت «سلام خوش منم ا/ت هستم» معلم «خب می خوام بپرسم» ذهن ا/ت «چــــــی!! 😐 اما نگفتع بود بخونیم 💔» ♕{بعد دانشگاه}♕ سوهو«😂😂😂» ا/ت«الان دقیقا ب چی میخندی 😐💔؟»سوهو«هیچی😂» ا/ت «همچین بدت نمیاد من ضایع شم 😐💔» جنی «ا/تــــ» ا/ت «بلع» جنی «از ما خبر نگیری ی وقت 😐🖤» سوهو«ا/ت تو این دختر خانوم رو میشناسی؟»ا/ت«آمــــــ یس😐خو جنی سوهو سوهو... » سوهو«نیاز ب معرفی نیس ایشون اینجا معروفن پارک جنی خواهر پارک جیمین 😏»ا/ت «خواهر ک...ی»جنی«ا/ت بیا بریم، ا/ت بیا دیه» جیمین «جنی بیا راننده رسیدع» ا/ت«فردا میبینمت سوهو بیا بر..یم»

♕{تو راه}♕ سوهو«یاااا چرا انقد ساکتی» ا/ت «حرف ندارم» سوهو «دیه رسیدیم😐 بای بای ا/ت» ا/ت«بای» ♕{تو خونه} ♕ ا/ت «ولی اصلا شبیه برادرش نیس مگ میشع😐💔 ایـشـ » ♕{فردا صبح} ♕ ا/ت « عررر😭 خداااا مگع میشععع چرا آخر فیلم باید نخش اصلی بمیرع ااا صبح شد کی؟، پاشم یونیفرم بپوشم برم مدرسهـ چقد خوابم میاد😐💔 کاش دیشب می‌خوابیدم[بعد از حاضر شدن] کیه ک این وقت صبح در میزنع، بلهـ کیهـ؟» سوهو«سلام، بیا بریم مدرسهـ» ا/ت«سلام اوک» ♕{تو کلاس} ♕ ا/ت«سلام تهیونگ» تهیونگ «سلام ا/ت» معلم«خب می‌خوایم درس رو شروع کنیم...»[دقایقی بعد] تهیونگ«ا/ت، ا/ت پیس ا/ت معلم دارع تورو صدا میکنع» ا/ت«اوهوم 😴» معلم«سرکار خانم ا/ت کلاس جای خوابیدن نیست» اریکا«😂» کل بچه های کلاس«😳» ا/ت«آمـمــم ببخشید 😅»

[بعد از یک ساعت زنگ خورد] سوهو «ا/ت اخهـ کلاس جای خوابیدنهـ 😂» ا/ت «😴...» اریکا «[با جیغ] پاشــــــو » ا/ت«🥱چتع» سوهو«😐 چتع چرا داد میزنی» جنی«ا/ت!» اریکا«وایـــیـ پارک جنی چهـ شناسیـ🤩ـی» جنی«😑ا/ت بیا بریم» اریکا «ااا تو ا/ت رو میشناسی من و اون با هم دوستای صمیمی هستیم🤗» سوهو «😂» ا/ت «واتــ؟» جنی «واقعا ا/ت؟» ا/ت «نه ولی البتهـ بیشتر دشمنای صمیمی هسیم🙂»

کوک اومد بشینه ک اشتباهی دستش رو گذاشت رو دست اریکا، اریکا «جو.. نگـ... ک.. وک دست منو گرفت 😻» کوک «ببخشید اشتباه شد» جیمین «اینجا چ خبرع😐؟» کوک «امـمـم هیچی» جیمین «جنی تو اینجا چیکار میکنی؟» جنی«اومدم پیش دوستم🙂»جیمین و کوک «اریکـا!؟😳» جنی«ن ا/ت😐💔» جیمین«😏هـه این همه آدم تو این مدرسه هس چرا ا/ت؟» سوهو«مگه ا/ت چشهـ؟🤨»جیمین «تو دخالت نکن😏»[صدای زنگ] ا/ت «بــسـع😐نخود نخود هر ک رَوَد خانهـ ی خود🖐🏻😐»

جنی «باش» معلم«علاقه ای ب نشستن دارین» ا/ت«پوفــــــ» معلم«خب چن نفر از جاهاشون ناراضی بودند برای همین می خوام جاهاتون رو عوض کنم» اریکا«من برم پیش جیمین من برم پیش جیمین من برم پیش جیمین 😊🙏🏻🙏🏻🙏🏻» ا/ت «هرکی جز اریکا و جیمین😐🙏🏻» معلم «اریکا پیش.... سوهو» سوهو«وات د... 😐💔» اریکا «چییبیییییی😭» معلم «بدو سریع باش جیمین پیشه...

معلم«پیشه تهیونگ» جیمین«یس✊🏻» معلم «ن ا/ت قدش خیلی کوتاه پس بزار... ا/ت بیا میز اول و...

بزار ببینم کی پیش ا/ت بشینهـ اممم خب 😐💔

خب لاوام توم شد امیدوارم دوست داشته باشین🥺💜 بنظرتون ا/ت پیش کی میشینهـ؟ ✨😐