این فقط یه انیمس!

یکی:جوجوتسو فقط یه انیمس، چرا داری گریه میکنی؟

من:...

ایتادوری مرگ نانامی و از دست رفتن چشم نوبارا رو با چشمای خودش دید

توجی از خانواده زنین طرد شده‌ بود و نیاز به پول داشت برای همین ریکو رو کشت. و وقتی دوباره زنده شد، برای این خودشو پخ پخ(بخاطر تستچی...) کرد که مگومی آسیب نبینه

موقع مرگ ریکو، گتو داشت بهش میگفت:کایرو، ریکوچان... و همزمان باهاش، متن اندینگ هم داشت میگفت:کایرو.. و پاق. ریکو مرد.

گوجو موقع مرگ گتو، اون رو بخشید، فقط بخاطر خوبی رابطه‌ای که به هم داشتن و اعتماد بینشون.

گتو هیچوقت با جادوگرای مدرسه جوجوتسو بد نشد و همیشه گوجو رو دوست خودش میدونست. حتی موقعی که میمیکو و ناناکو داشتن موهاش رو شونه میزدن و ازش پرسیدن؛ گوجو کیه؟ اون فقط جواب داد:بهترین دوستمه.. فقط حالا قهر کردیم و دیگه باهم حرف نمیزنیم.

گوجو از سوکونا درخواست کرد روز جنگشون بیست و سوم دسامبر باشه، روزی که از قضا سالگرد مرگ گتو بود. شاید گوجو میدونست اونروز قراره بمیره.

طبق گفته‌ی آکتومی، تولد گتو، سه‌ی فوریه به معنای شروع بهاره و به این معنیه که گتو اولین و آخرین بهار زندگی گوجو بود.

و بازهم، طبق گفته‌ی آکتومی، حرفی که گوجو موقع مرگ گتو بهش زد یه حرف انگلیسی سه کلمه‌ای خجالت‌آوره. جز آی لاو یو چی میتونه باشه؟

میوا هیچوقت شکل اصلی مکامارو رو ندید.

مکامارو همیشه میوا رو دوست داشت و کسی متوجه نشد. حتی یه تیکه، توی یه قطار کنار هم نشستن و مکامارو داره به میوا میگه:میوا. هیچوقت توی زندگی تسلیم نشو.