
پارت دوم لذت ببرید تقدیم نگاه تون قشنگم
تا خواستم بهش ی چیزی بگم پدرم اومد (از زبان نویسنده=اسم پدر تینا ساولی هست)از زبان ساولی=تینا عجله کن باید بریم برات چوب دستی بخریم ما به مغازه اولیوندر رفتیم و وارد مغازه ی چوب دستی فروشی شدیم اون دختره ی ا-ح-م-ق خودشو بد جور به دراکو چسبونده بود و دراکو انگارمی خواست بالا بیاره😳 از زبان دراکو=پانسی به طور تهوآوری بهم چسبیده بود که یک دفعه تینا وارد شد نه از خوشم میومد نه ازش بدم میومدی حس بین بدوخوب به طرفش حرکت کردم از زبان تینا=دراکو به طرف حرکت کرد وگفت بابت رفتار پانسی واقعان متاسفم اون دختره فکر می کنه هرچی بخواد باید بشه ومن گفتم من فقط ازت اسم پرسیدم نه اینکه بگم من ***من ولش کن مهم نیست من برم پدرم منتظره
(از زبان نویسنده=دیگه وقت شما رو نمیگیرم) {پرش زمان به قطار هاگوراتز} از زبان تینا=همه جا پره نمیدونم کجا برم نکنه باید تا برسیم اینجا سر پا بمونم وقتی داخل این فکر بودم ی واگن دیدم که ی دختر مو قرمز و پسر موقرمز و ی پسر با موی قهوه ای نشسته منم رفتم و گفتم میشه اینجا بشینم تمام جاهای دیگه پره و پسری که انگار اسمش هری بود گفت بله حتما بعد از ساعت هابه هاگوراتز رسیدیم ی مرد غول مانند مارا به طرف سالن بردو ی پرفسور خودشو مک گوناگال معرفی کرد گفت اینجا بماند تا برگردم وقتی رفت دراکو گفت تمام شایعات درسته هری پاتر به هاگوارتز آمده من مالفویم دراکو مالفوی بعد روم خندید و مالفوی گفت فکر میکنی اسمم بامزه تو هم که معلومه کی هستی موی قرمز و لباس ارزون تو حتما ی ویزلی هستی و تو هم میشناسم از همون اول میشناختم مک گوناگال آمد و مارو به تالار بردی اون پانسی نفرت انگیز کنار هرماینی وایساده بود منم کنار جنیفر (از زبان نویسنده=دوستان جنیفر ی دوست عکسش داخل اسلاید بعد)

از زبان تینا=مک گوناگال گفت هرمیون گرینجل و کلاه گفت گریفیندو و بعد همه دست زدن مک گوناگال گفت دراکو مالفوی کلاه بدون شک گفت اسلایترین هری پاتر گیفیندو رون ویزلی گریفیندو و بعد گفت تینا دلاکور با استرس نشستم از زبان کلاه=سخته خیلی سخته هم شجاعی هم مغرور خودخواه گریفیندو یا اسلایترین فهمیدم اسلایترین همه دست زدن رفتم نشستم کنار جنیفر آخه اونم اسلایترین بود و بعد گروه بندی شروع به خوردن کردیم و بعد به خوابگاه رفتیم سرگروه گفت اسم هایی که می خوانم هم اتاقی هستند پانسی پارکینسون و تینا دلاکور دراکو مالفوی جنیفر لوپز و..... من گفتم نمیشه من با این دختره هم اتاقی نمیشم این ی دیوانس سر گروه گفت قانون قانونه و نمیتونی عوضش کنی
دوستان بقیش برای بعد برای ناظر=ناظر جون رد نکن داستان هیچی هم نداره سری انتشار کن دوستان منتظر هستند شخصی نکن که بتواند بخواندن ممنون💚💙❤️💚💙❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج.چ: قطعا تینا🤣🤣🤣
خدایی پانسی دیوانه هست🤣
آمممم از این دختره تینا خوشم نمیاد و مشکل اینه که از پانسی هم خوشم نمیاد اما حداقل پانسی رفتار ایکلانه نداره و راستشو بخوای هم قیافم عین پانسی عه پس پانسی
ج چ : تینا
جنیفر لوپز؟؟!👏🏻😂😂😂👌🏻 عالی بود
بزار یه کمک کنم
در هاگوارتز خوابگاه دخترا جدا و خوابگاه پسرا جدا هست ولی مکان استراحتشون یکی هست پس بنابراین
دراکو و اینا نمیتونن هم اتاقی باشن
بله درست اتاق ها جداست /اما ترجیح دادم که داستان با فیلم و کتاب فرق کنه
بفرمایید برای دوستان منتظر این پارت لذت ببرید