لطفاً لطفاً منتشر کنید ممنون🖤💜
{سر کلاس هاگرید}
تینا=دراکو مثل همیشه داشت به هری تیکه می نداخت واذیتش می کرد که متیو گفت=اهم خوشحالم که آشتی کردین تینا=میشه ی چیزی به پرسم خیلی کنجکاوام گفت باشه ام دیشب چه خبر بود با پانسی دعوا می کردی
متیو=بهتر فعلآ چیزی ندونی تینا=اما بعدا باید بهم بگی متیو=باشه فعلآ برم با دراکو هری دست بندازم
چهری تینا=😐 آفرین بر شما
متیو=😂ممنون
تینا=نشسته ام و به این دوتا چشم دوختم نمی فهمم آخه از چیه اذیت کردن هری خوش شون میاد
من که. درک نمی کنم
{بعد از پرواز هری با هیپو گیریف}
تینا=معلوم بود دراکو فشاری شده وقتی پرنده نشسته دراکو رفت نزدیکش بلند داد زدم دراکو نکن اما توجهی نکرد
اون پرنده دسته دراکو رو زخمی کرد
با عجله نزدیک شدم داد زدم یکی نمی خواد ی کاری بکنه هاگرید آمد و دراکو رو بلند کرد که به پره پیش خانم پامفری گفت کسی دنبالش نره اما من داد زدم
نمیزارم تکرار می کنم نمیزارم تنها ببریش حرکت کن سری
به طرف درمانگاه خانم پامفری رفتیم ناخداگاه از چشمم اشک میریخت
بعد از رسیدن بیرون منتظر موندیم که پامفری آند
پامفری=نگران نباشید هیچی مشکلی نیست فقط دستش ی خراش کوچیک خورده
تینا=الان می تونم ببینمش؟
پامفری=نیازی نیست آخه تا ده دقیقه دیگه مرخص میشه نگران نباش بهت قول میدم چیزیش نیست
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
بچه ها لایک ها رو به بیست برسونید
دنبال کننده ها رم به ۱۷۰تا پارت بعدو بدم💜🖤
اگه داستانم حمایت بشه قول میدم روزی دو پارت بزارم
لطفا ادامش بده تروخدا خیلییییییی قشنگه😍😍😍😍💚💚💚💚💚
پارت بعد.عالی بود.
مرسی حتما
عالیییی بید🥹🔥❤
مرسی
پارت بعدی رو میزاری یا میزاری
میزارم
عالی بود:))) 🫂🫀 🐍🖤💚
مرسی
🫂💚🫀 🐍🖤
منتظر پارت بعد باشید که اون چیزی که منتظرش
بودین قراره اتفاق بیافته💜🖤💜🖤
وااااااااااااااااو
تند نرید دیگه نصبت به سنشون پارت بعدو پیش می بریم