
سلامم خیلی عجله دارم الانه که اجیم از خواب بیدار بشه بدویید تا نیومد گوشی ازم نگرفت که باب اسفمجی ببینه😶😶😶😶😵😵😵😕😕
(داستان از زبان تهیونگ ) موقعی که عکس رز با موهای صاف و ماسک رو دیدم ای ... ای... این همون دختری نیست که تو آمریکا جو ... جو... جونمو نجات داد . چشماش اره چشمای همون دختره نمیدونم موقعی که به چشماش نگاه میکنم یاد یه چیزی میوفتم. اما.... اما ... نمیدونم قضیه چیه خیلی اذیتم میکنه . احساس میکنم برام اشناست اما نمیدونم کیه احساس میکنم بهش مدیونم بهش قول چیزیو دادم اما حتی نمیدونم کیه . این خیلی رو مخه من مطمئنم اون رو یه جا دیدم اما کجا من کجا این دختر رو دیدم ( بچه ها خیلی رو مخه که یکی رو بشناسی برات آشنا باشه اما ندونی کیه 😪😪😪) ( خب رز چه نسبتی با تهیونگ داره ؟ نویسنده: ببین رز به یکی از اعضای بی تی اس میرسه بعد پروژه اینکه رز چه نسبتی با تهیونگ داره متوجه میشی _ م. ر.ض ک.ف.ت.ت بگیره خوب حالا رز به کی میرسه ؟ نویسنده: عزیزم دندون رو جیگر بذار میفهمی ) ( راستی بچه ها اگه سوزی رو با رزی همون دوست سوزی قاطی میکنید دوست سوزی رو ( رزی) صدا میزنن و شما رو ( بیبی _ رز _ سوزی _ ار اس ) صدا میزنن پس قاطی نکنین)
(داستان از زبان نامجون) تهیونگ چرا هواسش نیست اصلا تو یه دنیا دیگست ( علامت نامجون @ علامت تهیونگ ×) @ تهیونگ چی شده؟ تهیونگ! تهیونگ! × ها ... ها... چی شده @ تو کجایی هان ؟ × را... را... راستش این همون دختری هست که تو آمریکا جونمو نجات داد @ چی..چی میگی تهیونگ مست کردی ؟ حالت خوبه ؟ × نه نامجون من سالمه سالمم من مطمئنم که رز همون دختریه که جونمو نجات داد @ اگه اینجوری باشه که یعنی رز دو رگه هست و تو کره زندگی میکنه × پس تو آمریکا چیکار میکرد @ نمیدونم یه معما بزرگ جلو رو مونه _ (داستان از زبان جین) عجب پس اون دختر تو کره هست چه جالب
(داستان از زبان هوپی ) اَه چقدر تمرین کردیم دارم میمیرم الان یه هفته هست که داریم برای کنسرت که قراره یکشنبه برگزار بشه تمرین میکنیم و دقیقا یک هفته از فهمیدن اینکه رز جون تهیونگ رو نجات داده میگذره و الان ما پشت در دستشویی حیاط بیگ هیت هستیم چون تمام دستشویی های بیگ هیت پره من نمیدونم ساختمون به این بزرگی چرا تمام دست شویی هاش پره ( همین الان به ذهنم رسید که اینجا همه دستشویی ها پر باشه 🤣🤣🤣)
(داستان از زبان شما ) امروز بالاخره کارم زود تر تموم شد پس بهتره برم دنبال اونی ( خواهر بزرگ تر ) هام بالاخره رسیدم وای وای دستشویی دارم اهان اون گوشه حیاط بیگ هیت یه دستشویی هست بهتره برم اونجا ( خوب دیگه قزیه رو فهمیدین 😆😆😁😁) تو دستشویی داشتم دستم رو میشستم که بیام بیرون که ........ صدای یه مرد اومد و گفت : ببخشید کارتون تموم نشد ؟_ منم اومدم کرم بریزم صدام رو کلفت کردم و گفتم نه میبینی که کار دارم و بعد یه صدایی اومد و اون پسره به در تکیه داد دیگه باید کرم ریختنم رو کامل کنم پس کلاه هودی رو انداختم رو صورتمو
(داستان از زبان کوکی ) جیمین در زد و گفت : ببخشید کارتون تموم نشده و یه نفر با یه صدای کلفت که فکر کنم مرد بود گفت : نه تموم نشده و جیمین تکیه داد به در دستشویی و یک دفعه ای _ در باز شد و جیمین از پشت افتاد تو دستشویی و یه نفر که ناشناس بود داشت میخندید که با دیدن صورت جیمین خندش محو شد و پا به فرار گذاشت جیمین هم پا شد دنبال اون شخص افتاد تا اینکه به اون شخص رسید و از پشت حولش داد و شونش محکم خرد به زمین ( بچه ها من سه ماهه ارمی هستم و بعد از این که این بلا ها رو سر شونه سوزی اوردم فهمیدم که شونه شوگا آسیب دیده)
(داستان از زبان کیتی ( یکی از دوستای شما ) بالاخره کارمون تموم شد و الان دم در ساختمون بیگ هیت هستیم که بریم خونه . که دیدم یه شخص رو زمین افتاده و جیمین با چهره عصبانی ۱ متر دور تر از اون شخص وایستاده و بقیه اعضا بی تی اس با چهره ای نگران دارن میرن سمت جیمین و اون شخص و ما هم رفتیم اونجا 😕😕 اه اوم سری رفت پیش اون شخص که ببینه چیشده تا این که برگردوندشو و کلاش رو در آورد . او... او.. اون رز ( شما ) بود شو .. شو.... نش چرا انقدر زخم شده بود معلوم بود درد داشت اما به روی خودش نمی اورد . سری رفتم سمت جیمین و مهکم یقشو گرفتم و گفتم این چه کاری بود که کردی چرا رز اینجوریه ببینم حتما تقصیر توعه جیمین جوابمو بده . چرا ... چرا شونه دوستم اینجوریه یقش رو ول کردم و یه قطره اشک ریختم و رو زمین نشستم و مهکم رو کفشای جیمین کوبیدم و گفتم چرا این کارو کردی. سوزی هر چقدر هم کرم بریزه باز دلش پاکه تو که ۴ سال ازش بزرگتری چرا این کارو باهاش کردی جوابم رو بده
(داستان از زبان شوگا ) آقا ببین جیمین چیکار کرده که ما دستشویی نرفتیم اومدیم اینجا تا اومدیم پیش جیمین اون دخترا اومدن اه اوم رفت ببینه حال اون شخص چطوره موقعی که صورتشو دیدیم خشکمون زد بعد که کیتی با حالت بغز کرده اومد اینارو به جیمین گفت و موقعی که گفت دوستم زیاد تر خشکمون زد بعد آه اون گفت باید بریم بیمارستان و خلاصه نامجون کولش میکنه با هم با پای پیاده اون همه راه رو میرم و دستشویی هم داشتیم اصلایه وضعی بود ( بچه ها اگه این جا کم بود چون شوگا هم خواب داشت هم دست شویی به خواطر همین خلاصه کرد 🤣🤣🤣)
(در بیمارستان ) (از زبان جین ) الان رز تو اتاقه و دکتر داره کاراشو انجام میده . ما هم اینجا هستیم که نامجون پرسید . نامجون : ببینم رز دوستتونه_ هه جی : اره اونم ۷ سال رزی: با من ۸ سال دوسته _ هیوجو: اون مارو باهم آشنا کرد _ اه اوم: دختر باحالیه _ نامجون: ما تو آمریکا دیدیمش _ جی آه: اره میدونم اون جون تهیونگ رو نجات داده _ و بعد یه دختر که پرستار بود با ناز و عشوه میره تو اتاق . ما هم فال گوش واستاوه بودیم که ببینیم چی میگن . میدونم کار بدیه اما خیلی باحاله 😁😁🤫🤫🤫😶😶🤭🤭🤥🤥
(مکالمه اون دختره با شما ) ( علامت اون دختره "علامت شما +) ببینم دستت چی شده ؟( با تعنه حرف میزنه ) + ببینم تو که انقدر پیگیر منی اون وقت حقوقم میگیری؟ " اره چه جورم. راستی اون پسرا کین؟+ به تو چه " باشه میتونی بری (پایان مکالمه ) (داستان از زبان شما ) یهو در و باز کردم بی تی اس و بچه ها افتادن رو زمین مثل اینکه فال گوش واستاده بودن که ....... یهو......
این پارت هم تموم شد بچه ها الان ۱۵ فروردینه و هنوز اولین تستم منتشر نشده 😪😪😪
خب خب چالش طرفدار چه تیم فوتبالی هستی ؟ خودم طرفدار اولسان هیوندای و پرسپولیس و تیم ملی ایران و کره جنوبی هستم . بازی اولسان و پرس بهم خیلی فشار اورد بی طرف بودم 😅🤣 _چالش ۲ : چجوری باهاشون آشنا شدی ؟............. من که با پرس پولیس بزرگ شدم ۸سالگیم گوشی بابام دستم بود دیدم بازیکناش ریش و سبیل ندارن موهاشون بلنده خوشم اومد از اون موقع طرفدار اولسانم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ویییی عاولی بود عاجو•-•🌊💕
ممنون 😊😊☺☺😚😚
ارعععععع عاجی اومدددد
عالی عالی 🙂💕💕💜💜💜
ممنون اجییی