سلام دوستان من A.A هستم این اولین داستان منه و اگه تو داستانم مشکلی بود تو کامنت ها بگین تا من رفعش کنم
شب ساعت ۸ از زبان مرینت: خب تیکی حالا که کار لباس کلارا نایتینگل رو تموم کردم باید برم سراغ پوستر جگد استون اول از همه اسپیکرمو گذاشتمو تبلتمو قلمش رو اوردم اهنگ رو پلی کردم و شروع کردم به طراحی .......... ۶ ساعت بعد از زبان مرینت : یه خمیازه بلند کشیدم و به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت ۲ نصفه شبه 😨😨😱😱😱😰😰😰با خودم گفتم یعنی من ۶ ساعته دارم رو پوستر جگد کار میکنم آفرین به خودم که انقد مسئولیت پذیرم و برای کاری که بهم سپردن وقت می ذارم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی بود داستان منم بخون