
😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀

روز دوم تعطیلی بود . سلنا ، سلن و سوگا بیدار شدند و صبحانه خوردن . سلنا میخواست با میچل بره پاساژ و طرح و پارچه و ....... بخرن . سوگا و سلن انقدرر غر زدن که میخوان بیان که سلنا مجبور شد اونها هم ببره. از اون طرف میچل به جین زنگ زد و گفت پارت ۱ عملیات هله !!!

جین هم به سختی جان را راضی کرد که بیاد و پارت ۲ عملیات هله . سلنا اینا رفتن پاساژ گلارا . سوگا و سلن و میلا و ملین رفتن شهربازی بازی کنند . جان و جین رفتند لباس های پسرانه و فوتبالی بگیرند . میچل و سلنا هم رفتند وسایل دخترانه و طراحی بگیرند .

میچل و سلنا شروع به گفتگو کردند . سلنا گفت : وای !! این پارچه را ببین !! قیمتش عالیه !!! سایزش هم خوبه !! نظرت چیه میچل ؟ میچل گفت : امم . آره آره 😑 . خببب رابطه ات با جان چطوره ؟ 😏 سلنا گفت : آه میچل ، از وقتی که کلویی شرور شد ما همو ندیدیم . میچل گفت : درسته 😏 پسس باید بری و رابطه بسازی 🤗 سلنا گفت : نه ، من نمیخوام من میخوام ماجراجویی کنم ، راز پیدا کنم و با هیولا ها بجنگم . میچل گفت : هیولا ؟ هاهاها . حالا ولش کن ، اوه اون پارچه رو ببین .
جان و جین هم شروع به گفتگو درباره ی سلنا کردند . که یهو . گوشی همه : دینگ دینگ . هشدار خطر !!! سلنا و جان باهم گفتند : اوه من برم دستشویی !!! کسی که شرور شده بود ملین و میلا بودند که سر یه عروسک دعوا کرده بودند و قدرتشان ساخت عروسک بود .سلنا و جان تغیر شکل دادند و به برج بایوکه رفتند . عروسک دان گفت : ایگل و یونیستار ، وقت عروسک بازیه !!! عروسک دان کلی عروسک ساخت و پرتاب کرد.

یونیستار و ایگل فهمیدند که اکوما در عروسک آن ها است . پس یونیستار و ایگل با تمام قدرت به سمت شهربازی رفتند . آن ها بعضی از عروسک هارا چک کردند ولی پیدا نکردند ، سلن و سوگا گفتند : ما میدونیم ، عروسک آن ها یک عروسک دختر گوگولی صورتی است ، ایگل با چشماش دنبالش گشت و پیدا کرد ، یونیستار هم با قدرتش اکوما را خنثا کرد . و بعد جان و سلنا به پاساژ برگشتند .

آنچه خواهید خواند در قسمت بعدی ....... مدرسه باز میشه . سلنا با دشمنانش روبهرو میشود و به همین دلیل کتک کاری رخ پیدا میکند و میچل شرور میشود .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خوب