امیدوارم خوشتان بیاید
امروز هم مثل روز های دیگر بود از خواب بیدار شدم و آماده شدم به سمت خانه تینا ( کسی که باهاش پیمان بسته ) حرکت کردم تینا آماده رفتن به جایی بود تعجب کردم تینا وقتی صورتم را دید گفت امروز یک جلسه هست باید برویم گفتم باشه به سمت محل جلسه حرکت کردیم وقتی رسیدیم همه بودن ( منظور از همه فقط ۴ نفر هست که آنها کنترل امنیت شهر را به دست دارند و تینا به دلیل اینکه مبارز خوبی هست در این جلسه شرکت می کند ) خب جلسه شروع می شود و بعد از نیم ساعت حرف زدن جلسه تمام و تینا از جلسه خارج می شود وقتی می رویم بیرون گفت نظرت درباره تسکی چیست ؟( تسکی مدیر یک شرکت است که در بازار سیاه کار می کند ) گفتم مشکلی باهاش نداریم ولی فعلا مشکل اصلی ما سدیکو ( سدیکو می خواهد جنگ راه بیاندازد ) هست گفت سایکو ( اسم من هست ) نباید سدیکو را بکشی
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
سلام ممنون
سلام عزیزم عالی بود
چالش:سدیکو