حرف نمیزنم برین بخونین که دیره
وقتی رفتیم خونه داد زدم:-مامان کجایییی؟؟-خنگ خدا مامان ماموریته بفهم نفهم+با من درست صحبت کن😒-اگه نکنم چی؟؟؟+هیچی دیگه میرم به بابا زنگ میزنم میگم بابا بکی کارت پولم رو بهم نمیده😂😛-تو غلط میکنی+مم هیچ وقت غلط نمیکنم
بعد یکی از بالشت های روی مبل رو برداشتم زدم توی صورتش که گفت:-بالش به من پرت میکنی؟؟؟ 😡😠قرمز شده بود و از گوشاش بخار بیرون میومد تازه فهمیدم چیکار کردم.به سمت پله ها دویدم میرفتم بالا و جیغ میزدم.دنبالم میدوید و میگفت:-اگه جرعت داری وایسا!! منم فقط جیغ میکشیدم و میرفتم بالا.به طبقه ی سوم که رسیدم رفتم توی اتاقم و در رو پشت سرم قفل کردم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
پارت بعد رو نمیذاری؟
عزیزم من دوتا پرات بعدیش رو هم گذاشتم