پارت سوم از فصل دوم جاسوسان نامحسوس:
مرینت:
امروز یه سر رفتم شرکت(همون سازمان خودمون). رفتم تو اتاق خودم که با دیدن شخص روبهروم لبخند از رو لبم رفت. سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم و با بی تفاوت ترین حالت ممکن حرف بزنم.
- چی میخوای؟
- خودت بهتر میدونی.
- حتی فکرشو هم نکن.
- اگه کنم؟
- خودت بهتر میدونی غیر ممکنه.
- فقط غیر ممکن غیر ممکنه.
- همون حرف همیشگی. مثلا میخوای چیکار کنی؟
- آدرینو میکشم.
- فکر کردی به همین سادگیاست؟ اون میتونه از خودش دفاع کنه. میتونه از منم دفاع کنه.
- و از بچهت. میدونم از اون بچه داری.
- که چی؟ واقعا فکر میکنی میتونم دوستت داشته باشم؟
- خیلی بچه ای.
- تو بچه تری که فکر میکنی میتونی الکی زندگی چند نفر رو خراب کنی.
- الکی؟ فکر میکنی عشقم نسبت بهت الکیه؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
فرند؟
عالی بود
ج.چ: همون پسره تو شرکت یا آدرین
یک کدوم از این دوتاست
جکسون فالیستر
هممم همون جکسون نمد چیچی بود 🙄😵💔
جکسون فالیستر؟
فکنم 😅😂🤲🏻
اهههه سیلاممم ببخشید نبودممم اجییی عالی بود پارت بعدد
سلاممم
ممنونم باشه حتما
پارت بعدییییییییییییی
چشممم
ممنون که ازم حمایت کردی✨
عاااالی
مرسییی
اون کلمه ی «مرتیکه ی» رو احساس کردم خیلی پر حرص گفت😂😂😂
آره، با تمام حرص و نفرت😁😐
جرررر
اصن من بودم افتاد تو بغل من😂😂
😂
ادرین؟
نه😁