
رها هستم از تهران
انچه گذشت: از زبان الیا: عجیبه ارباب شرارت خودش اعلام جنگ کرد... بانیکس اینده و ساجو و گرگ سپید بالای پشت بام هستند ولی بقیه ی قهرمانان دارن با شرورا میجنگن.... من استتار کردم و طبقه ای که مایورا و ارباب شرارت بودن و فهمیدم ارباب شرارت خودشو با مایورا شرور کرده و مایورا هم همینطور. همینجور میشنیدم که😨... بریم برای اصل داستان: از زبان گرگ سپید: من همینجوری میشندیم که کاتالیسمارو گفت( کاتالیسمارو یعنی مایورا که شرور شده به کاتالیست یعنی مخلوطی از این دوتا) کاتالیسمارو گفت: قربان، ادرین چی؟ شک به بودن ما نمیکنه؟ ماهم که بادیگاردشو شرور کردیم و حواسش به ادرین نیست. شرور بفش: تو یه سنتی ماستر از منو خودت بساز بعد اموک خودتو بزار تو عینکت و اموک منو تو پیشبندم. از زبان دختر خوکی یا همون رز: همه داشتن میجنگیدن که کیم معجزه گرش اشتباهی افتاد و اومد برش داره که ارباب شرارت شرورش کرد و تبدیل به کیوپید سیاه شد و من معجزه اسای کیم رو برداشتم و با طنابم ( صلاح دختر خوکی طنابه) و با طنابم رفتم یه گوشهو معجزه گر هارو متحد کردم و اولش حالم بد شد بعد خوب شدم بلند شدم.

از زبان دختر کفشدوزکی یا همون الکس: من کفشدوزک جدیدم و الان وسط میدان جنگم. یه دفعه فرعون حمله کرد و گفت بورس بال هاتو در اختیارم بزار و پرواز کرد و میخواست کاگامی رو قربانی بده که من اونو نجات دادم. از زبان گرگ سپید: باورم نمیشه😨 پدر ادرین ارباب شرارته؟ اونم حتما خدمتکارشه😱 دیگه اصبی شدم و در اون حالت رفتم دم گرگیم رو جدا کردم و به طناب تبدیلش کردم و به پا ارباب شرارتت گره دادم و کشیدمش و برمش تو یه ساختمون و دهنشو بستم و فیلم گرفتم. معجزه گرشو برداشتم تبدیل به گابریل شد بعد دست و پاشو باز کردم ولی پنجره ها ودر رو قفل کردم اونجا بمونه. نوار ویدیو رو تو پاکت نامه گزاشتم و به ساجو زنگ زدم. از زبان ساجو: دیدم گرگ سپید زنگ زد و منم جواب دادم ( دوستان صلاح ساجو یه خنجر بلوطی هست در این قسمت عکسشو گذاشتم و اینکه کپی از عکسه ممنوعه به شدت چون خودم با ذحمت ساختمش) دیدم کامینی زنگ زد خنجرم رو برداشتم و جواب دادم بعد که قطع کردم جریان رو به الیا گفتم الیا هم فلوتشرو فشار داد و گفت که پسر پدری دارن زندگی همه رو سیاه میکنن بعد رفت پیش بقیه قهرمانا. از زبان گرگ سپید: من گابریل رو تو اتاق زندانی کردم بعد رفتم نامرئی شدم و تو گوش کاتالیسمارو زوزه کشیدم و در اون صورت میتونستم یکی از حواس پنج گانه شو حذف کنم و تصمیم گرفتم و نا بیناش کردم. بعدم دیدم که
دیدم که روباه قرمز و ساجو و بانیکس رفتن پیش بقیه قهرمانا و منم رفتم. از زبان پشت لاک: من به محظ اینکه روباه قرمز رو دیدم بقلش کردم و بعد پرسیدم شما کی باشید؟ بانیکس و گرگ سپید و ساجو خودشونو معرفی کردن بعد روباه قرمز که اصبانی بود فلوت شو برداش و گفت همه برید کنار و تنهایی سه سوته ۶ تا شرور رو شکست داد و گفت: قهرمانان سابق پاریس، بزاریدش به ما پاریسو. همه رفتن بالا پشت بوم و ساجو و روباه قرمز و گرگ سپید باهم همکاری میکردن. از زبان ادرین: بلاخره به زور از اتاقم اومدم بیرون و تبدیل شدم و از قهرمانان سابق پاریس جریان رو پرسیدم و بعد منم نشستم پیششون. از زبان ساجو: پرواز کردم و با هوای طوفانی درگیر شدم. اما قبل ذهنشو خوندم و نقششو فهمیدم و اکوما شو گرفتم و گذاشتم تو جعبه بعد هم همینجور با قهرمانانی که قدرت پرواز داشتن درگیر شدم.از زبان ناتانی: من کور شدم بعد سنتی ماستر ساختم که قدرت بینا کردن داشت و خودمو بینا کردم و یه ۴۰ تا سنتی ماستر ساختم از زبان رز: دیدم مایوره داره سنتی ماستر میسازه به بقیه گفتم و رفتم ما هم کمک. من خاک رو بلند کردم و پرت کردم سمت سنتی ماستر ها. از زبان

(دوستان عکس این پارت عکس گرگه سپیده و کپی ممنوع چون خودم درستش کردم) از زبان گرگ سپید: این مایورا کور بشو نیست. باید کارشو یک سره کنم حالت استتار. بعد رفتم و دهنشو گرفتم و بیهوشش کردم و داخل همون ساختمون همون کاری که با گابریل کردم با مایورا هم کردم و نوار رو گذاشتم تو پاکت. از زبان کت نوار: من گفتم پنجه ی برنده که شرور جا خالی داد و خورد به معجزه اسای رز و دختر خوکی گریه کرد. همین لحظه همه شرور ها و سنتی ماستر ها از بین رفتن و الکس گفت کفشدوزک معجزه اسا و بعد روباه قرمز گفت: رز گریه نکن ما معجزه گرت رو درست میکنیم. رز: چجوری؟ ساجو: نگهبان معجزه گر ها یعنی لیدی باگ قبلی میتونه. گرگ سپید: به علاوه ما معجزه گر های ارباب شرارت و مایورا رو گرفتیم و همه باید معجزه گر هاشونو بدن. همه برید معجزه اساتونو تو این پاکتا بزارید. همه رفتن و جدا جدا تبدیل شدن و معجزه اساشونو تحویل دادن بعد هم بانیکس به همراه تلپورت رفتیم خونمون و تبدیل به خودمون شدیم. و رفتیم تو اتاق مرینت و سلام کردیم. مرینت: کجا بودین🤨 کامیلا: مهم نیست کجا بودیم کامینی: مهم اینه الیا: مهم نیست کجا بودیم مهم اینه چی برات اوردیم نگهبان😍 درواقع شیفتت تمام شد🤣 مرینت: هاهاها خوب حالا بگید چی اوردین؟ کامیلاو الیا معجزه گر هارو نشون مرینت دادن.مرینت: چی؟ شما رفتید و هاک ماث و مایورارو شکست دادید😍🤩 کامینی: بله. از زبان

از زبان مرینت. کوامی هارو ازاد کردم بعد یه وردی اومد تو ذهنم بعد که خوندمش کوامی ها انسان شدن. بعد تیکی مرینت رو بعل کرد و گفت: تیکی: راستی بدنت چی شده؟ مرینت: بچه ها میشه منو با تیکی تنها بزارید؟ بقیه: البته. از زبان مرینت: همه چیز رو به تیکی گفتم تیکی: 😳😨😱 ببین مرینت تو باید فراموش کنی. میای امروز منو تو و تیریکیس و فلوف و کامیلا و الیا و بقیه ی کوامی های دختر بریم بیرون؟ مرینت: فکر خوبیه. تیکی در رو باز کرد. پلک: حبه قند میای دونفره بریم بیرون؟ تیکی: شرمنده ما میخوایم بریم گروه دخترونه بیرون. پلک: اِم. اِم خب ما پسرا را هم قراره بریم بیرون. اماده شدید بچه ها؟ خب من میرم. پلن: از دست این. تیکی: مرینت دلت برای اکیپ دخترونتون تو پاریس تنگ شده؟ مرینت: اره. تیکی: من ی فکری دارم. کامیلا الیا بیاین. کامیلا: چیشده تیکی؟ تیکی: الیا تو لاک برای مرینت بزن و کامیلا و پلن برای مرینت لباس انتخواب کنید و فلوف تو وقتی من نیستم کوامی هارو اداره کن و تیریکیس تو هم کمک بقیه کن و من و دوسو و روار و زیگی و مولو و کالکی میریم ی جایی. بقیه: چشم تیکی. خلاصه تیکی گفت کالکی یه پورتال به پاریس باز کنه ( دوستان کوامی ها در حالت انسان هم قدرت دارن) و رفتن پاریس و همه دختر ها: الکس، میلن، جولیکا، رز، کلوییو سابرینا. و دختر ها رو جمع کارن یه جایی و گفتن مرینت به کمکتون تو ژاپن نیاز داره و دوباره یه پورتال به دم در خونه ی مرینت باز شد و دختر ها رفتن. از زبان مرینت: تو اتاقم بودم. تیکی و بقیه ک رفتن الیا یه لاک بفنش برام زد و کامیلا هم یه لباس شیک سیاه و چرمی داد پوشیدم ( عکس این پارت) بعد در همین لحظه ها هم تیریکیس رنگ سیاه اورد و موهامو رنگ کرد بعد سیاه شد و شونه کرد و پلن هم زیورالات هم گذاشت برام بعد دیزی گفش چکمه بلد مشکی اورد و گذاشت توی اون پامی ک سالمه و اون یکی ک گچ بود اول چند دقیقه بهش نگاه کرد بعد یه کاغذ رنگی اندازه اون چکمه اورد بعد رور گچ گذاشت بعد براش با وسیله پاشته گذاشت بعد رنگ کرد بعدم ک اماده شدم یه لحظه در اتاق باز شد که....
ک دخترا وارد شدن😍😍 من والیا: وای تیکی ممنونیم... و بچه ها دویدن بغل هم. رز: نمیخوای دوستاتو بهمون معرفی کنی؟ مرینت هم تصمیم گرفت و کلل زندگیشو تعریف کرد و دوسو زد زیر گریه. جولیکا: واو. راستی چرا این کوامیه دوسو زد زیر گریه؟ مرینت: دوسو ادم میشه گفت احمد گریانی هست. رز: حالا ولش دیزی بیا بغلم. مرینت: خیلی خوبه ک رز کوامیته دیزی چون اخلاقش هم مثل خودته. روار: جولیکا تو چقدر خفنی ها😍 جولیکا: جیگری تو❤ کامینی: وای اصلا ما پسرا ی اکیپ میزنیم و میریم بیرون. دخترا: بریم پاساژ. مرینت: بریم.از زبان جولیکا: مو و روار دست در دست بودیم و داشتیم در مورد خفن بودن حرف میزدیم که روار به ی جا خیره شد. ی لباس فوق العاده خفن بود و گفتیم که میریم تو مغازه. رفتیم داخل جولیکا ی لبای و روار اون لباس رو پوشید و دخترا هم گفتن عالی شدیم و خریدیمش. از زبان مرینت: داشتیم راه میرفتیم که...

بابای و این که ی چالش داریم. ایا من به داستان نویسی ادامه دهم؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
به داستان نوشتن ادامه بده.💜💜💜💜💜💜💜💜💜 کارتو خیلی دوست دارم.
حتما ادامه بده
عالی
جواب چالش:ادامه بده
فوق العاده عالی بود جواب چالش ادااااامهههه بببددددههه
اره ادامه بده
آجی رها معمولا چقدر طول میکشه که یه تست ثبت بشه؟؟
ج چ. حتمااااا کارت عالیهههته
بستگی به شلوغی صف برسی داره اجی.
برای ثبت یک تست اکثر اوقات یک هفته طول میکشه چون همون لحظه ثبت نمیشه تست چی باید تست هایی ک ساخته میشه رو باید برسی کنه تا چیر بدی نباشه و ممکنه سرش شلوغ باشه و دیر تست کسی رو ببینه ممکنه خلوت باشه یک روزه بزاره.
ممنون که تستمو هم خوندی اجی جون💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
اره حتما ادامه بده ❤❤❤⭐⭐⭐⭐⭐
عالللللللللللللللللللللللییییییییییییی ببببببببببووووووودددددد ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
ادامه بده
منتشر شد😭😭😭
یه مدت اصلا منتشر نمیشد الان یک روز ی بار منتشر میکنه😐
اره ترو خدا ادامه بده