ناظر جونم زحمت کشیدم شخصی نکن
من آنا و یه دوست دارم به اسم لیا تو بار رقصندگی میکنم و دوستم هم پیش من همین کارو میکنه من با لیا تو یه خونه زندگی میکنیم مادر و پدرمون هم تو ایرانن در واقع ما قیافه هامون شبیه کره ایا هست و آرمی هستیم بایست من جیمینه و بایست لیا تهیونگه
(♡علامت آنا)
(☆علامت لیا)
با صدای آلارم گوشیم از خواب پاشدم
دیدم خانم لیا هنوز خوابه
رفتم صورتو شستم رفتم آشپزخونه با هزار بدبختی صبحونه حاضر کردم
رفتم تو اتاق
♡بلند شو ببینمممم چقدر میخوابی
♡با توعم
♡خرس خابالو
☆چته باز کله سحر بلند شدی داری بلندم میکنی
♡نگاه کن ساعت ۱ کله سحره؟ بلند شو
☆باشههههههه بابا داد نزن گوشم کر شد😑
☆دارم برات وایسا
♡چی گفتی؟
☆هیچی😐😶
رفتیم پایین صبحونه ای که دیگه تبدیل به ناهار شده بود خوردیم
♡حاضر شو بریم یکم واسه خونه خرید بکنیم
☆باشه
(تو فروشگاه)
♡وسایل های مورد نظرو برداشتی؟
☆ای خدا اره
☆من برم یه لحظه بیام
♡باشه
♡داشتم تو قفسه ها وسایل هارو نگاه میکردم که یه دفعه یه چیزی از قفسه پرید بیرون
♡یا خداااااا
☆آروم باش منم نترس
♡این چه کاریه دیوانه ترسیدمممم
☆لازم بود اینکارو کنم
♡چرا مثلا
☆حالا😁😁
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
اون بایست نیس که…بایسه😔🤌🏻
قشنگ بود ، پارت بعدی رو هم زود بزار اگر دوست داشتین به اکانت منم سر بزنید .
زیبا بید
(: 🤍
عالیییی بود
موفق باشی یا همون فایتینگ:))
مرسیی(:
خیلی قشنگ بود(((:
فایتینگ
مرسیی بیب(:
عااااالیییییییییههههه💛
ادامه بده من منتظرم تا پارت بعد نگیرم آروم نمیگیگیرم😎✨
(: ♡