10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💞綾人💖 انتشار: 1 سال پیش 33 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بعد مدرسه مامانم اومد دنبالم رفتیم خونه. در حین رفتن مامانم گفت«خب امروز چیا یاد گرفتین؟» «10 حرف اول رو یاد گرفتیم» «آفرین! خب...» کلفه ای پیدا نکرد که با 10 حرف اول باشه😂گفت«چند تا حرف دیگه یاد بگیری میتونی بعضی از کلماتو بخونی» «چند تا حرف» «حروف زیادن. تو 10 حرف دوم یا سوم میتونی چند تا کلمه رو بخونی» «آخ جون😃»
وقتی رسیدیم خونه زود رفتم تو اتاقم و لباس هام رو عوض کردم و یونیفرمم رو آویزون کردم (بچم منظمه😅) بعد یکی از کتاب داستان هام رو در آوردم تا ببینم میتونم کلمه ای پیدا کنم که که با 10 حرف اول باشه (بچم جوگیره😅) ولی هیچ کلمه ای پیدا نکردم🙁فقط بعظی از اون حرف ها رو اون لا به لا پیدا کردم. پس بیخیال شدم و رفتم یوگا تمرین کنم (هر وقت بیکاری یوگا برو😂)
رفتم تو حال نشستم منتظر بودم سانیی بیاد. همچین که اومد پریدم بغلش«سلام آجی» «سلام عزیزم» مامانم گفت«بزار از در بیاد تو بعد بپر بغلش😂» سانیی با خنده گفت ولش کن چیکارش داری😅» «آجی امروز 10 تا حرف یاد گرفتیم=)» «آفرین/» «ولی هنوز نمیدونم چیزی بخونم🙁» «خب حروف ژاپنی خیلی زیادن باید 20-30 تا حرف بلد باشی که بتونی یه چیزایی بخونی» «کی میتونم مثل تو بخونم» «وقتی همه حروفویاد گرفتی. البته اولش خوندن یه ذره سخته یکی دو سال باید بگذره که بتونی روان بخونی» «یعنی کلاس سوم میتونم مثل تو بخونم=» » «شاید حتی دوم» «آخ جون»
داشتم تمرین نقاشی با آبرنگ میکردم. یهو یه فکری به سرم زد با جادوم آبرنگ هارو برداشتم به تصویری که میخواستم بکشم فکر کردم و آب ها رو ریختم رو کاغذ تصویر درست شد😃چرا زود تر به فکرم نرسید! بردم نقاشی رو به بقیه نشون دادم و همه عاشقش شدن 😀
بعد از این که نقاشیمو به همه نشون دادم رفتم تکالیفم رو انجام بدم. معلمم گفته از جادوت استفاده کنی میفهمم😂تو کلاسمون هم فقط من جادوگرم😗🙄تکالیم رو انجام دادم دفترم رو گذاشتم تو کیفم. سانیی اومد گفت«امیکو بیا ناهار» «اومدم» از اتاق رفتم بیرون سانیی گفت«تکالیفت رو انجام دادی؟» «بله🙂» «آفرین عزیزم😄» بعد با هم رفتیم پایین
بعد ناهار با سانیی رفتیم تو حیاط که یوگا کار کنیم. گفتم«آجی» «جانم» «کِی تولدت میشه» «اممم 3 ماه دیگه» «3 ماه یعنی چقد» «یه ماه یعنی 30 روز. 3 تا 30 روز یعنی 90 روز» «چطوری این ها رو حساب میکنی؟» با خنده گفت«آسونه یاد میگیری😅» «کِی» «هر وقت ضرب و تقسیم رو یاد گرفتی» «ضرب و تقسیم رو کی یاد میگیرم؟» «کلاس سوم. یعنی 2 سال دیگه» «یعنی 2 سال دیگه مثل تو میشم» «چرا اینقدر اصرار داری مثل من شی؟ تو نباید سعی کنی مثل کسی بشی. همیشه خودت باش» «آخه من تو رو خیلی دوست دارم میخوام شبیه تو باشم» «اگه میخوای مثل من باشی باید منحصر به فرد باشی» «یعنی چی؟» «یعنی تک باشی. شبیه هیچکس نباشی و هیچ کس شبیهت نباشه» «یعنی تو منحصر به فردی» «آره. تو هم باید منحصر به فرد باشی» «میشم😀» «آفرین عزیزم😅»
سانیی گفت«حالا برای چی پرسیدی تولد من کِیه» «میخوام ببینم کِی مربی یوگا میشی» «آ😅» بعد نشستیم با هم یوگا رفتیم. یوگا واقعا رو جادوم تاثیر میزاشت! هر وقت یوگا میرم احساس میکنم قوی تر شدم. اومدم رو یه پام وایسم افتادم زمین🗿سانیی خندید 😂گفتم«چیه 😕» «هیچی 😅ببین رو یه پا وایسادن از دور به نظر آسون میاد ولی خیلی سخته. تازه بعضی ها رو یه پاشون میرقصن اون ها دیگه حرفه این (فقط یه نفر میدونه منظورم کیه 😀) «تو هم میتونی؟» «من یه ذره میتونم ولی زیاد نه (سعی کرد برقصه ولی تعادلشو از دست داد 😅) ولی با تمرین هرکاری میتونی بکنی» «پس بیا تمرین کنیم 😃» «زیاد باید تمرین کنیم 😅» «خب زیاد تمرین میکنیم» «باشه ☺ ️»
با این تمرین ها فهمیدم که من تو رقص هم استعداد دارم (تو که تو همه چی استعداد داری🗿😂) سانیی گفت«من تو همه مدرسه هام تو همه پایه ها تو همه نمایش ها و برنامه ها اصل کاری بودم همه جا میگفتن استعداد من بی نظیره! الان توهم مثل من میشی مطمئنم😊» «مگه نگفتی نباید سعی کنم شبیه کسی باشم؟» «آره ولی این یه چیز معموله» «یعنی چی؟» «یعنی عادیه خودش خود به خود اینجوری میشه. البته معنی معمول اینه این نیست اععع خودت بعدا معنیشو میفهمی» (خودش نمیدونه🗿😂)
یهو مامانم داد زد«بچه ها بیاین شام. دارین چیکار میکنین!» سانیی گفت«الان میایم» «دو دقیقه تو خونه نمیشینن اینا دائم تو حیاطن!» خندیدیم و رفتیم تو. مامانم گفت«شما اصلا داخل خونه رو میبینین؟!» من و سانیی هم زمان گفتیم«نه😂» همه خندیدیم بعد نشستیم شام خاردیم بعد رفتیم خوابیدیم
خب دوستان این پارت هم تموم شد🙃💖💞
پارت بعد تو راهه🙃💖💞
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
پارت ۷ رو بگذار خیلی دوست دارم بدونم آخر داستان چی میشه
اوکی
اجازه میدی؟
خب تقلید از اسم مشکلی نداره موضوع رو نباید کپی کرد🙂
موضوع که یکی نیست ولی قدرت داره ولی جادوی آرام نیست
سلام منم میخوام یک داستان بنویسم اشکال نداره اسم امیکو و سانیی توش باشه؟ چون کاربر ها میگن از تو تقلید کردم
مگه چند نفر داستان منو میخونن😐😂
😂
انتقاد:یکم تند تند پارت بزار 🗿🤝🏻
چشم🗿
قصد دوستمون اعتراض بودش🗿💔
هاااا فهمیدم جواب چالش گزینه سوم ینی میساکی حاحاحا هم تمرکز زیادی داره هم قدرتمنده هم جادوی سفید داره حاحاححح🌚😁😂
جواب چالشت یکم سخته میدونی امیکو جادوگره ولیی سانیی هم تمرکز زیادی داره اگه این دوتا کنار هم باشن عالیه نمیتونم یکیو انتخاب کنم 🙂😂
جیر
عالی بود 🪄
شخص مورد نظر خودشو نشون داد🌝
😂
منم میگم امیکو بهتره چون جادوگره
🌝✨