فالو =فالو بک
چرچیل نخست وزیر انگلیس، استالین رهبر شوروی و فرانکلین رئیس جمهور آمریکا، هر سه در جلسهای محرمانه نشسته بودند.
استالین:«باید فکری کرد، اگه صحبتهای هیملر درست باشه هیتلر هر لحظه میتونه به قدرت برگرده»
فرانکلین:«هیتلر از همین الان هم نابود شدست، سلاحی که اون داره میسازه هرچقدر هم خطرناک باشه نمیتونه نجاتش بده»
استالین:«هیتلر یک نابغهی جنگیه اون فقط به یه جرقه نیاز داره تا به قدرت برگرده»
چرچیل:«هیملر از شکست آلمان مطمئنه میتونیم ازش بخوایم که کمکمون کنه یک مامور نفوذی بین ارتش نازی بفرستیم ما هم در عوض بعد از فتح آلمان کاری باهاش نداریم»
استالین:«چرا یکی؟ میتونیم چندتا بفرستیم،یه نفر شاید از پسش برنیاد»
_نه، من یه نفر رو سراغ دارم که این کارا واسش مثل آب خوردنه، اون یه مامور ایرانیه وقتی بچه بوده توی جنگ جهانی اول پدر مادرش توسط سربازای ما کشته میشن و خودش به اسارت گرفته میشه و یکی از فرماندها به اسم لوکاس اونو به انگلیس میاره و اسمش رو میزاره جوزف، لوکاس سرپرستی جوزف رو گردن میگیره و بهش آموزش نظامی میده، جوزف از سن هجده سالگی وارده ارتش میشه، در اونجا ماموریتهای سخت و غیر ممکن رو گردن میگیره و به سادگی پشت سر میزاره، پس از گذشت زمان جوزف میشه قاتل آدمای خاص و مهم، من حتی قبل تر هم میخواستم اونو برای کشتن هیتلر بفرستم منتها از اونجایی که جوزف ایرانی بوده میترسیدم که به ارتش نازی بپیونده و برای اونا کار کنه اما حالا که هیتلر ضعیف شده دلیلی هم نداره جوزف بخواد بهمون خیانت کنه
هردو طرف با چرچیل موافقت میکنند و این روش را بهترین کار برای نابودی هیتلر میدانند
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
قشنگ بود