نادیا از کنارشان رد شد و با لحنی تحقیر آمیز گفت:« هی، گ&^°ن#^د زاده» جولیا پرسید :« با منی ؟» زاکاری گفت:« مگه الان غیر از تو گ&٪ن•□د زاده ی دیگه ای هم اینجا هست ؟ » نادیا گفت :« خودت هم از قبل می دونستی نمی تونی عضو تیم کوییدیچ بشی ، مگه نه؟» جولیا آرام گفت :« قبول شدم» نادیا کمی تعجب کرد و گفت:« باور نکردنیه.هافلپافی ها می ذارن حی&`◇•وا°*▪︎^نات هم عضو تیمشون بشن ؟》
زاکاری ، الکس و دختری سال اولی به نام کندی باترزبی که ظاهرا تازه به جمعشان پیوسته بود، زدند زیر خنده. ایدن ، داشت چوبدستی اش را به سمت نادیا می گرفت که جولیا دستش را گرفت و نجواکنان در گوشش گفت :《 ولشون کن》و دست ایدن را کشید و او را با خودش برد. وقتی به زمین کوییدیچ رسیدند ، رایانا اسکوال ، کاپیتان تیم اسلایترین ، جلوی ایدن را گرفت و گفت :《نه ، نمیشه بیای. 》
در همان لحظه ، نادیا ، الکس و زاکاری با جارو هایشان رفتند داخل زمین و کندی با آنها خداحافظی کرد. ایدن بهت زده به رایانا گفت :《 چی؟! 》جولیا پرسید :《 ولی ، آخه چرا ؟》رایانا چیزی نگفت و نگاه تندی به جولیا انداخت. ایدن به نادیا چشم دوخت. نادیا سنگینی نگاه ایدن را حس کرد و نگاهش به نگاه ایدن گره خورد. لبخند خودپسندانه ای روی لبانش نقش بسته بود. ایدن از نگاهش چیزی فهمید...
پرسید :《 کار اونه ؟》رایانا کمی گیج شد و پرسید :《 چی ؟》 ایدن گفت :《 کار نادیاس؟ 》رایانا چیزی نگفت. ایدن دوباره پرسید :《 کار نادیاس ؟》 رایانا گفت : 《 چ...》ایدن این بار با صدای بلند گفت :《 ک...》 رایانا دستش را روی دهان ایدن گذاشت و گفت :《 آره. و》صدایش را کمی پایین آورد و ادامه داد:《 اگه نمی خوای برای تو و خواهر کوچولوت اتفاقی بیفته ، بهتره به کسی چیزی نگی. 》و رو به جولیا گفت: 《 و تو هم اگه دوست نداری بلایی سر خودت یا دوستات بیاد ، بهتره همین کار رو بکنی .》
ایدن با خشم دست رایانا را از روی دهانش برداشت و از آنجا رفت. در راه ، رو به جولیا گفت :《 اون ... 》و با خشم نفسش را بیرون داد. 《 اون از نادیا رشوه گرفته. رشوه گرفته که نذاره من حتی تست بدم !》 جولیا گفت :《 از کجا میدونی که رشوه گرفته ؟ شاید ته*&^دید شده.》ایدن گفت :《 تو از کجا میدونی که رشوه نگرفته ؟》جولیا چیزی نگفت. در یکی از راهرو ها به پیتر و ایوان بر خوردند. جولیا با شور و هیجان گفت :《 عضو تیم شدم!》ایوان گفت :《 آفرین ! ایدن ، تو چی ؟ 》 ایدن با بی حوصلگی گفت:《 حتی نذاشتن تست بدم.》پیتر گفت :《چی ؟!》و جولیا ماجرا را تعریف کرد.
🌿 فالو = فالو 🌿
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود!🥺🫂💚
ممنونم:)
خوبه خوشم اومد🤎
تنکس✨️