جولیا خوب بازی می کرد و توانست نیمی از پرتاب های ایدن را بگیرد. پس از تمرین روی زمین نشستند تا استراحت کنند. جولیا رو به ایدن گفت:《من خیلی نگرانم. واقعا دلم می خواد بتونم عضو تیم کوئیدیچ بشم.》 ایدن به آرامی سرش را تکان داد. جولیا پرسید:《یعنی تو اصلا استرس نداری؟》 ایدن گفت:《فکر نکنم.》 ناگهان جولیا بهت زده پرسید:《اون ایوانه؟!》
ایدن سرش را بالا آورد و ایوان را دید که به سمت آنها می آمد. گفت:《سلام بچه ها! پیتر رو ندیدین؟》 جولیا گفت:《تو اینجا چی کار می کنی؟!تو...》 ایوان حرف جولیا را قطع کرد و گفت:《می دونم،الان باید درمانگاه باشم.ولی فقط چند تا خراش کوچولو بود.》لبخند شیطنت آمیزی روی لبانش نقش بست. 《وقتی خانم مک لئود از اتاق رفت بیرون منم زود فرار کردم.》
ایدن پرسید:《راستی،چی شد که...》 ایوان گفت:《گذرم به درمانگاه افتاد؟ خب گفتن من نباید با اسلایترینی ها بگردم. یه چیز دیگه هم گفتن که به نظرم بهتره به زبون نیارم.》 پس از چند لحظه با آنها خداحافظی کرد تا دنبال پیتر بگردد.
جولیا به شدت استرس داشت و زمان برایش به سرعت می گذشت،اما ایدن بی صبرانه منتظر بود و زمان برایش به کندی می گذشت. بالاخره زمان تست کوئیدیچ از راه رسید. ابتدا نوبت تیم هافلپاف بود. پس از اینکه جولیا خواهش کرد ، کاپیتان تیم هافلپاف اجازه داد ایدن هم تست را تماشا کند. اول نوبت پسری سال سومی به نام جیکوب فیشر بود.
از نظر ایدن بازی او واقعا افتضاح بود. فرود خوبی نداشت و نزدیک بود از روی جارویش سقوط کند. ایدن به جولیا نگاه کرد که ظاهرا پس از دیدن بازی جیکوب استرسش کمی فروکش کرده بود. نفر بعدی همسال جولیا بود و مدیسون آلن نام داشت. او نیز دست کمی از نفر قبل نداشت.
بازی چند نفر دیگر هم تعریفی نداشت به جز امیلیا اندرسون که توانست سه تا از پرتاب ها را بگیرد. از چهره ی کاپیتان تیم کوئیدیچ هافلپاف معلوم بود از بازی هیچ کدام از شرکت کننده ها راضی نیست. جولیا آخرین نفر بود و با ترس و لرز سوار جارویش شد.
فالو=فالو✨️
لطفا لایک کنید🦋
ببخشید یه اسلاید اضافه اومد😅🌱
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بودددددد،🫂🥺
💖💖
دیروز رفتم هاگوارتز و در آخر دزدان دریایی را راضی کنیم 🤨
راضی شدن؟😅
تازه داستانتو دیدم...خیلی باحاله💚
مرسی گلم💖