پرنسس دراکو🐍👑|17

سلــــــــام من اومــــــدم😂❤

رون: چی نزپیکشون شدم و ادامه دادم ویوین: پروفسور آمبریج تنها دلیلی که داره با همه بدرفتاری میکنه و تونسته از طرف وزرات خونه ریاست مدرسه رو به دست بگیره فقط یه دلیل داره هرماینی: دلیلش چیه؟ ویوین: دلیلش... اونی نیست که میگن... دلیلش اینکه که میخواد فرمانروایی ولدمورت رو برگردونه هری: یعنی میخوای بگی پروفسور آمبریج برای ولدمورت کار میکنه ویوین: دقیقا... تنها کارما اینکه که خودمون از بچهای مدرسه یه تیم بسازیم برای مقابله... چون بزودی فشار های پروفسور آمبریج روی بچها بیشتر و بیشتر میشه راه افتادیم و آروم آروم داشتیم مسیرمونو میرفتیم و صحبت میکردیم واقعا هیچ جایی نبود که به دور از چشم آمبریج و بعضی از بچها بتونیم تمرین کنیم

~زمین تمرین کوییدیچ ~ امروز روز تمرینمون بود و داشتیم با تمام توان آماده میشیدیم ویوین: این بار باکدوم تیم بازی داریم الیور: ریونکلاو ویوین: و جستجوگرشون کیـه؟ الیور: چو چانگ خب معلوم شد بازم رفتیم سر تمرین که هری رسید و صدام زد ویوین: چیزی شده هری: باید باهات حرف بزنم همین الان معلوم بود کارش خیلی مهمه ویوین: معذرت میخوام الیور برمیگردم

جارو رو به دست الیور دادم و به دنبال هری رفتم و توی راه به نویل برخوردیم و همراه اون رفتیم سمت یه راهرو و یه دیوار دیوار بازشد و یه اتاق بزرگ بود با دهن باز بهش خیره بودم و همونطور که داشتم از نظر میگذرونم پرسیدم ویوین: از کجا پیداش کردین هری: نویل پیداش کرد نگاه خیرمو به نویل گرفتم و گفتم ویوین: ازکجا پیداش کردی... نویل: وقتی نیاز به کمک داشته باشی کمک میرسه این سالنم وقتی بهش احتیاج داشته باشی پیداش میشه ویوین: تو فوق العاده ای نویل بچه ها رو کم کم جمع کردیم و به طور مخفیانه بهشون آموزش میدادیم و بعداز مدتها تلاش تونستیم موفق بشیم

امروز منو هری داشتیم میرفتیم سمت سالن وقتی وارد شدیم هیچکس نبود قضیه یکم مشکوک بود چون قرارمون این بود که بیان ویوین: بقیه کجان هری: میان صدای شخص سومی اومد آمبریج: نه پاتر اونا نمیان نگاهش کردم اون اینجا چیکار میکرد اصلا باورم نمیشه از کجا فهمید متوجه شوک شدنم شد آمبریج: میدونم سختته باورش ولی فکر کردی میتونی هرکاری بخوای بکنی و من نفهمم... بیارینش کیو بیارن کی مارو لو داده دراکو و چندتا بچه های اسلیترین اومدن و چو رو هم با خودشون اوردن ویوین: دراکو تو... هری بازمو کشید و نزدیک گوشم پچ زد هری: اشتباه میکنی بعدا برات توضیح میدم آمبریج: بله چو لوتون داده... علیه من میخوایین بشین... شما که دوست ندارین عصبی بشم ازم خوشتون نیاد چی نکنه فکر کرده خیلی الان ازش خوشم میاد ویوین: چه عصبی بشین چه نشین در هر صورت اصلا ازتون خوشم نمیاد لبخند عصبی زد و ادامه

👑👑👑👑👑👑👑