
اکانتم پریده و برای همین از اول شروع میکنم. فالو و حمایت کنید تا فالورا به 20 تا نرسه فک نکنم پارت 4 رو بزارم سو حمایت کنید عزیزان:)))) ناظر جان تونم خواهشا منتشر کن هیچ چیز بدی نداره:): کاورمونم عوض شده:)
+وای چه وون بیا بریم دیگه دیـر شد! -باشه باشه صبر کن اینو بردارم دیگه تمومه *برداستن اسپری فلفل و گزاشتن در کیف* + حالا خوبه گفتی دیگه اینهمه صلاح نمیکشی دنبال خودت میخوایم بریم دانشگاها قرار نیست که بدزدنموننن! -گفتم و پاش هستم فقط همینو برداشتم دیگه چاقو و شوکر و نمیارم.. بعدشم اگه تو راه خفتمون کردن چی؟ تو شهر غریب میخوایم چیکار کنیم زبونشونم کامل بلد نیستیم حتی! +یه جور میگه شهر غریب انگار که...:|خوبه زادگاهمونه! بعدم اگه خفتمون کردن که نمیکنن خب جیغ میزنیم داد میزنیم بلخره یه نفر صدامونو میشنوه دیگه -اره دیگه تو جیغ بزن من اسپری! +خدا راه راستو به سمتت کج کنه الهی:|||! (علامت چه وون- علامت گارام+) خب، سلام، اسم من چه وونه! یه دختر کره ای-ترکی که تو کره به دنیا اومده و یک سالگی به ترکیه رفته و بعد از 19 سال زندگی تو ترکیه تصمیم گرفته به زادگاهش برگرده و الان یه هفته هست که اومدیم کره. من یه دختر کاااااملا مغرور و حاضر جوابم که تعارف سرش نمیشه🗿*از نظر خودم* و من از گریه کردن جلو دیگران و معذرت خواهی متنفرم،فک میکنم که من رو ضعیف نشون میده...و من کره ایم خیلی خوب نیست چون هیچوقت تو خونه کره ای حرف نمیزنیم! تو 10 سالگیم دفاع شخصی یاد گرفتم و الانم چهار ساله که بوکس کار میکنم و تو دوران راهنمایی عضو تیم تیراندازی مدرسه بودم و هنوزم بلدم و تیراندازی رو دوست دارم و باشگاه میرم در کل بدن رو فرمی دارم، خیلی به دفاع شخصی اهمیت میدم و همیشه چاقو و شوکر و اسپری فلفل در غالب لوازم ارایش برای دفاع از خودم و گارام تو کیفم هست و البته هک کردن هم بلدم و این باعث میشه بتونم هرکاری دلم بخواد بکنم هرچند که از نظر گارام اصلا کار درستی نیست و نباید اینکارو انجام بدم:| *اشاره به سمت دوستش* اونم که اونجاس اسمش گارام عه! ما تقریبا باهم بزرگ شدیم تو ده سالگی وقتی به کلاس دفاع شخصی میرفتم باهاش اشنا شدم، نقاط مشترک زیادی داریم البته به جز اینکه اون خیلی محطات و مثبته کاملا برعکس من🗿 اون کره ایه و وقتی 5 سالش بوده به ترکیه اومده و به خاطر همین اونم خیلی کره ایش خوب نیست. اون یه نقاش فوق العادس و همیشه تو مدرسه اون نقاشیای منو میکشیدهᕦ( ᐛ )ᕡما ترم دوم دانشگاه رشته هنر و سرگرمی هستیم و خب دانشجوهای جدید دانشگاه به حساب میایم.
امروز روز اول دانشگاهه و اون خیلی نگرانه که دیر برسیم اما خوب برای من کوچکترین اهمیتی نداره چون یادم نمیاد هیچوقت درست و حسابی و زود اماده شده باشم برای مدرسه یا دانشگاه و دیگه به دیر رسیدن عادت کرده بودم🗿👌🏻 *چند مین بعد از راه افتادن به سمت دانشگاه**زیاد دور نیست پس پیاده میریم* گارام درحال دویدن بود و من خیلی ریلکس قدم میزدم و ادامسم رو باد میکردم و میترکوندم. از صدقه سری من که بابام با هزارتا کله گنده تو کره دوسته تو یکی از دانشگاهای خیلی خوب قراره درس بخونیم. +یا! تو مث که اصلا برات مهم نیست روز اول دانشگاه داریم دیر میرسیما! ساعت 6:46 دیقس یه دیقه پیش کلاس شروع شدههههه!!! -اروم باش بابا اسمون که به زمین نیومده! اینهمه من دیر رسیدم سر کلاسا اینم روش چی میشه مگه؟! اینو گفتم و بیخیال ادامسمو باد کردمو ترکوندم پنج دیقه بعد خودمم در حال دویدن بودم! هیچوقت دیرتر از پنچ دیقه سر کلاس نرسیده بودم و الان 7 دیقه ای شده بود!***بلخره رسیدیم و رفتیم بالا قبل اینکه در کلاس رو بزنیم نفسامونو منظم کردیم و در و زدیم و وارد شدیم و با 34تا چشم که انگار اولین باره تو عمرشون ادم میبینن روبه رو شدیم:| سلام کردیم و با اجازه استاد وارد شدیم. گارام سرشو پایین انداخت و وارد شد اما من در کمال پررویی سرمو بالا گرفتم و دوباره ادامسمو باد کردم 🗿 تنها جاهای خالی دوتا میز پشت سر هم بود که سر هرکدوم دوتا پسر نشسته بودن. من رفتم نشستم سر میز جلوییه و گارام پشت سرم نشست. صدای پچ پچ همه بلند شد. با تعجبی که سعی میکردم نشونش ندم به بقیه نگاه کردم و بعد یه تک نگاه به پسر بقلیم انداختم که با یه پوزخند ترسناک بهم خیره شده بود.از خودم تشکر کردم که اسپری فلفل رو اوردم و بعد به گارام یه نگاه انداختم که دیدم رنگ گچ شده:/؟ با پام زدم یه پاش که یعنی جم کن خودتو!
سر تکون داد و پاشو متقابلا زد به پام. ( علامت استاد%) %خب فک کنم دانش اموزای جدیدمون بدشون نیاد یه توضیحی بدن که چرا 10مین دیر سر کلاس حاضر شدن؟! وای کاملا واضحه که چقدر معلمه رو مخه🙄😑 گارام دوباره زد به پام که یعنی یه جوری جمعش کنم و گفتم -عاااا خب توی ترکیه کلاسها ساعت 8 شروع می شد و ما فک میکردیم که اینجا هم همینطور نباشه*گفتم که کره ایم خیلی خوب نیس* گارام اومد جمعش کنه و گفت +منظورش اینه که فک میکردیم اینجاهم ساعت 8 شروع بشه مکث کرد و ادامه داد +ما چون تو سن کم به ترکیه رفتیم خیلی کره ایمون خوب نیست و ممکنه بعضی کلمه هارو اشتباه بگیم پس امیدوارم که باهامون کنار بیاین و اگه کلمه ای رو اشتباه گفتیم بهمون بگید تا اصلاحش کنیم😊 ازینکه انقد داشتم مثبت نشون میدادم خسته شدم و خواستم خودمو سَوِج نشون بدم و به همه بفهمونم که دیگه جرعت نکنن باهامون در بیفتن پس گفتم -اگرم کنار نیومدین به یه ورم در هر حال مشکل خودتونه. به جلو خیره شدم و باز ادامسمو باد کردمو ترکوندم. استادمون کف کرده بود:| %بهتر نیست که حداقل روز اول رو زود میومدین و یکم ملایم تر رفتار میکردین تا بیشتر بتونین با بقیه کنار بیاین:| -و همینطور بهتر نیست که بیشتر ازین وقت کلاس رو تلف نکنیم و درس رو ادامه بدین:|؟! گارام زد پس کلم به طوری که یه جورایی پرت شدم جلو! یه چشم غره بهش رفتم و دوباره یه صندلی تکیه دادم و ادامسم رو جویدم. استادم شروع کرد به درس دادن . بعد از اینکه تموم شد رفتیم تو غذاخوری دانشگاه و غذا گرفتیم و نشستیم رو میز. و بعد اون دوتا بقل دستی من و گارام اومدن کنارمون. دوباره پچ پچ ها شروع شد و همه خیره شدن به ما. به ترکی به گارام گفتم بریم یه جای دیگه بشینیم سر تکون داد پاشدیم بریم که یکیشون که بقل دستی من بود گفت ×کجا به سلامتی؟ و دوباره اون پوزخند لعنتی و ترسناکشو زد!
فالو و حمایت کردن یادتون نره باورم:)) 🌚
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی
💜💜💜💜🌚
دو خط اولو از دیالوگای دینامیت نیاوردب؟😂😂😂
چرا اتفاقا شروعشو از دینامیت الهام گرفتم🗿😂
عالی بود
لطفا ادامه بده❤
عالی
خوب بود ادامه بده❤️❤️