هاییییی خیلی وقت بود نبودمااا🙃💔 ولی هیچکس متوجه نشد... اوکی بیخیال ناظر لطفا منتشر کن و تو کامنتا بگو تا همه تستات رو لایک کنم و بهت ۱۰۰۰ امتیاز بابت تشکر بدم🙃
یهو به خودم اومدم و ازش جدا شدم.رومو برگردوندم.موهام اومد جلوی صورتم.لپام سرخ شده بود و میخواستم همون لحظه زمین دهن باز کنه و برم تو زمین.یه نسیم اروم وزید.جونگ کوک موهام رو از صورتم پس زد و نگام کرد.یه لحظه چشمم بهش خورد ولی سریع چشمام رو بستم.
+یااااا! چرا لینجوری میکنی؟خودت لغب(برعکس)میکنی خودتم خجالت میکشی؟هه*به مسخرگی خندید و ادامه داد*واقعا سخت میشه شناختتااا
حرفی نزدم
+نمیخوای چیزی بگی؟
خیلی اروم گفتم
-خب چی بگم
+هرچی دوس...هیچی ولش نمیخواد چیزی بگی
دستش رو از موهام بر داشت و به صندلی تکیه داد.نفس عمیقی کشید.چند دقیقه همونجوری سپری شد.نسیم تبدیل به باد شده بود و هوا سرد تر بود.خورشید داشت غروب میکرد.با خودم گفتم یه چی بگم.
-کتاب مورد علاقت چیه؟
+هوم؟
-کتاب!کتاب مورد علاقت چیه؟
+عااااهااااا...خب کتاب دزیره به نظرم خیلی قشنگه.
-واووو تو هم از طرفدارای دزیره ای؟
+عوم
-منم همینطور
چیزی نگفت و به قروب نگاه کرد
هوا داشت سردتر و تاریک تر میشد.یکم به خودم لرزیدم و خودمو بغل کردم تا گرم شم...یهو کتش رو دراورد و روم انداخت.
نگاش کردم.چشمش رو دزدید.
+اگه سردته بریم خونه
-اونقدر سردم نیس ولی اگه میخوای بریم
بلد شد دستش رو سمتم دراز کرد.خیلی خنثی بود.چهرش هیچ حالتی نداشت.اخلاقش خیلی سرد شده بود.لعنتی خیلی جذاب بود.دستش رو گرفتم و بلندم کرد.دستم رو ول کرد و دستلش رو گذاشت تو جیبش.اروم به سمت ماشینش حرکت کرد.دنبالش رفتم.
بعد از چند دقیقه بلاخره حرف زد+اینقدر پشت سرم نباش.حس میکنم جاسوسی چیزی هستی...
-هوم
کنارش راه رفتم تا دیگه جاسوس نباشم.
.
.
.
.
.
.
وقتی رسیدیم خونه درجا رفت تو اتاقش و درو محکم بست و قفل کرد.
با خودم گفتم
-وااا!این چشه اینقدر عصبیعه
منم رفتم تو اتاقم و خوابیدم...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
بکــــــ میــــــــــــدم؛
ادمینمیشهبجایاینکههیتبدیپاککنی؟!
مایلبهپیــــن؟
عالیییی
چرا اینقدر کم تو هر پارت مینویسی؟؟؟
مگه پارت ۸ یا ۹ کم بود؟من اینقدر واسه پارتای اخیر و جدید مینوشتم که وقتی اسلاید بعد رو میزدم ارور میداد که باید کمتر از ۳۰۰۰۰ کارکتر باشه و اکثرا همه اسلایادا*به جز اونایی که واقعا کمه*همین ارور رو میداد.ولی اگه واقعا کمه پس بیشتر مینویسم.
الان خوبه ولی من برا سلامتی کسایی که میخوان بخونن میگم 🤣🤣 چون من دارم سکته میکنم ببینم پارت بعد چی میشه
اگر میخوای سکته کنم به همین روش ادامه بده 🤣🤣🤣😂😂
جرررررر😂😂😂
ناظر p6 بودم
میسی:)♡
لطفا پارت بعدی بیشتر باشه
چشم:)♡
پارت بعد رو دو روز پیش گذاشتم و خیلی بیشتر نوشتم:)♡
عاالیی
مرسی:)♡