میدونم خیلی دیر به دیر میزارم . اما امروز میخوام پارت ۴ رو بزارم
لیلی به سمت اتاقش رفت . لباس رو عوض کرد . همون لحظه هری اومد تو. هری: لیلی . چی کار میکنی . لیلی: دامبلدور بهم گفت که باید به صدا گوش بدم و برم دستشویی طبقه پنجم . با سوروس . هری: تو از کی انقدر با پروفسور اسنیپ صمیمی شدی که بهش میگی سوروس ؟ لیلی: اون منو خیلی دوست داره . منم دوستش دارم . اون بهترین دوست منه . بعد اسمشو صدا نزنم ؟ هری: به هر حال عجیبه . بگذریم . میخوای باهات بیام ؟ لیلی: نه لازم نیست . گفتم که. فقط من و سوروس .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
توروخدا پارت بده
پارت داده...
خیلی وقت از گذاشتن این داستان میگذره اما ادامه نمیدی؟
داستان از اسنیپ خیلی کم پیدا میشه همه هم تا نصف نوشتن میشه ادامه بدی؟؟ :))))
بعدیییی
خیلی داستانت قشنگه
تنکسس ❤️❤️❤️
500 تاییم کنین بک میدم ⃢❤
500 تاییم کنین بک میدم🍊⃢🧡
500 تاییم کنین بک میدم ⃢💛
500 تاییم کنین بک میدم🥝⃢💚
500 تاییم کنین بک میدم🧊⃢💙
500 تاییم کنین بک میدم🫐⃢💜
ادمین اگه ناراحت شدی میشه بجای هیت 🗑 کنی؟
اگه نشدی مایل به 📍؟