10 اسلاید صحیح/غلط توسط: uina انتشار: 1 سال پیش 50 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
معرفی رمان و گذاشتم ناظر لطفا منتشر کن حمایت؟
پیانیست مرگ
دست هایش ، مثل دستای ی پیانیست بود که روی کلاویه های پیانو میرقصید ولی غمگین ترین آهنگ و میزد ، منو ببخش مادمازل..:)
_:دکستر
+شیطان
_در عوضش چیو فدا میکنی
+هرچی هرچی که لازم باشه فقط میخوام تو زندگی بعدی ببینمش
_تو میتونی ببینیش ولی اون دیگه نه تورو بیاد میاره نه میتونه ببیندت
+چ..چی
_دختر نابینایی که پیانو مرگمینوازد
شیطان با لبخند خبیثانه ای به پسرک عاشق نگاه میکند
خداحافظ پسر کوچولو
_نه....نه....لطفااااا
_اندرو برادر دکستر
+دکستر
_احمق!واسه یه دختر نابینا میفهمی داری چیکار میکنی؟داری زندگیت و حروم میکنی
+......سکوت.....
_اون لیاقت تورو نداره بفهم
+بس کن!بس کن! تو نمیفهمی مقصر مرگ عشقت باشی یعنی چی
_هه...باشه...دیگهحقنداری پاتو بزاری تو خونه من
+خونه تو؟یادت رفته نصف اینجا به نام منه!
_لعنتی!اگه بفهمم بفهمم اون دختر رو اوردی اینجا.....
+بفهمی؟که چی؟ فک کردی ازت میترسم؟هر کاری بخوام میکنم کسی هم حق نداره جلومو بگیره
_لعنتی!
اندرو از خونه میره بیرون و در و محکم میبنده
_ساشا
+یوشلی
_ساشا خوبی؟
+عا..عاره فقط یکم احساس خفگی دارم کمکم کن برم دستشویی
_حتما...دستتو بده به من
ساشا با کمک یوشلی میره دستشویی و صورتش و با آب میشوره تا حالش بهتر شه ولی با احساس حالت تهوع استفراغ میکنه
_ساشا...خوبی؟
تقه ای به در میزنه
_ساشا
+خو...خوبم
_ببینمت چرا رنگت پریده خوبی؟حالت تهوع داری؟
ساشا سرشو تکون میده
+خوبم نگران نباش
دکستر تصمیم آخرش و گرفت
به عنوان یه پیانیست وارد عمارت ساشا میشه ولی از دستور شیطان نا فرمانیی میکنه و سعی میکه گذشته ساشا رو بهش بگه و ماجرا جالب میشه....
_شیطان
+دکستر
_بهت گفتم حق نداری گذشتشو بهش بگی و تو از فرمانم نا فرمانی کردی به جای تنبیه تو ، اون دختر بیچاره قراره تنبیه بشه ، کار خوبی نکردی پسر کوچولو
+نه....تونمیتونی اینکارو کنی...نههه
_تو یه احمقی حالا هم باید تنبیه بشی ولی میتونم بهت لطف کنم که عشقت و درحال زجر کشیدن ببینی
لبخند خبیثانه'
+یوشلی میشه اهنگ جدیدمو گوش کنی؟
_ساشا تو همیشه عالی مینوازی
لبخند زدن
+ممنونم ولی رو این خیلی کار کردم
نواختن پیانو'
+یوشلی ، نظرت چیه؟
_.....سکوت....
+یوشلی؟ صدامو میشنوی؟
×بانو وقت ناها.... یوشلیییی
+یونا چی شده؟ چرا یوشلی جوابمو نمیده
×ببب..بانو
+میگم چی شده؟
×کسی اینجاست؟
+چی میگی یونا؟
×بانو متاسفانه یوشلی به قتل رسیده
+چچچ..چیمیگی کک..کسی اینجا نبود پس
×نمیدونم بانو
.........
اما جنازه یوشلی ناپدید میشه!
کار کی میتونه باشه؟
+ساشا
_شیطان
+نه...نه...امکان نداره چچ..چرا...چرا من ؛ چرا من باید تقاص پس بدم؟
_این تقاص اشتباهه معشوقته
+چچ..چی؟معشوق؟
ساشا"
از خواب پریدم نمیدونم حس بدی دارم یعنی ؛ یعنی معنی این خواب چی میتونه باشه؟پیانیست مرگ!دارم روانی میشم
+لعنتی!بهش آسیبی نرسون!من باید تقاص پس بدم نه اون
لبخند خبیثانه'
+شرمنده پسر کوچولو
بشکن زدن"
دکستر ساشا رو درتیمارستان با لباس خونی میبینه که زانوهاشو بغل کرده و از پنجره به بیرون نگاه میکنه!
ساشا میره به سمت پیانویی که تا دیروز آرامشش بود ولی الان با نفرت بهش نگاه میکنه
دست هایش را روی کلاویه های پیانو کشید
با هر بر خورد دستش با کلاویه پیانو
دستانش زخمی میشد و خون روی کلاویه های سفید پیانو خود نمایی میکرد
.......
+لعنتی!بزار برای آخرین بار باهاش حرف بزنم.لطفا!
_میتونم این لطف و بهت بکنم.پایان غمگینی دارید!
+ساشا!
ساشا به سمت صدا بر میگرده
ناخود آگاه از جاش بلند میشه و یقه ی دکستر رو میگیره
+من..من میدونم تقصیر توعه
_ساشا تو...تو میتونی ببینی؟
+لعنتی بسه ولم کن این همه عذابم دادی بست نیست؟تمام اطرافیانم بخاطر من مردن.تو واقعا کی هستی؟ چرا جنازه هاشون ناپدید شد؟
_بزار بزار واست از اول بگم فقط آروم باش
من و تو عاشق هم بودیم ولی...ولی تو بخاطر اشتباه من به قتل رسیدی
+چچچ...چی
_من....من نتونستم خودمو ببخشم پس پس واسه ی دیدن دوباره تو همه چیزمو فدا کردم ولی...ولی اونا چشمای تو رو ازت گرفتن که...که نتونی منو ببینی ولی بخاطر اینکه بهت نزدیک شدم و خواستم گذشترو بهت بگم این بلا سره اطرافیانت امد ، ساشا ، تو داری تقاص اشتباهات منو میدی!
+چچ..چرا نباید ببینمت؟
_چون قطعا دوباره عاشقم میشدی و اون سرنوشت شوم دوباره میومد سراغمون
+الان...الانیعنی.....
_امید وارم بتونی منو ببخشی حداقل بخاطر عشقی که به هم داشتیم ؛ساشا اینو بدون من...من خیلی دوست داشتم و دارم ؛ببخشید بخاطر همچی...
ساشا به دست های خونیش نگاه میکنه
×ساشا من تو رو محکوم به نواختن موسیقی مرگ برای خودت با دستای خونی و دکستر رو به زندگی ابد محکوم میکنم
دست های خونی ساشا مثل دستای ی پیانیست بود که روی کلاویه های پیانو میرقصید ولی غمگین ترین آهنگ و میزد
ساشا از بین رفت و دکستر موند با عشق کهنه ای که کنج قلبش جای داشت
[شانزدهم آپریل دوهزار و بیست و سه]
دکستر ؛ گل لیلیوم رو سنگی که اسم ساشا روش حکاکی شده بود گذاشت
_یه سال گذشت ؛ خوب بخوابی....خوببخوابی فرشته من...:)
[اتاق 203 بیمارستان روانی تاونتون تا ابد قفل شد و کسی از راز این ماجرا با خبر نشد]
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
واووو خیلی جالب و غمگین بود😢👏👏
حیح:)