ببخشید این چند وقت نبودم سایت بالا نميومد
جونگکوک بعد از تموم شدن جلسه آرو رو صدا کرد تا باهاش صحبت کنه. +آرو، الان تهیونگ عصبانیه..سعی کن زیاد سوال نپرسی و لطفا خودت رو ناراحت نکن؛ آقای اسکات حتی نتونست ی دلیل برای رد صلاحیتش بگه. آرو دستش رو روی شونه ی کوک گذاشت و گفت: ممنونم، فکر کنم این آخرین باریه ک تو و آقای کیم رو میبینم؛ خداحافظ. آرو قبل از اینکه جونگکوک بتونه جوابی بده به همراه تهیونگ رفت. همون طور که جونگکوک گفته بود تمام راه رو ساکت بود و حرفی نمیزد. همین طور مستر کیم. از کالسکه پیاده شدن و به سمت عمارت رفتن.. لایه ای تاریک آسمون رو فرا گرفته بود درست مثل لایه ای از ناامیدی و خشم که درون کیم تهیونگ رو فرا گرفته بود. به داخل عمارت که رسیدن آرو به آرومی گفت: باید وسایلم رو جمع کنم؟ تهیونگ از پنجره نگاهی به بیرون کرد و گفت: وسایلت رو جمع میکنی و فردا از اینجا میری.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
38 لایک
میخوام یه نظرسنجی بسازم بهترین نویسنده تستچی میشه تو رو هم توش بزارم
اره مشکلی نیست:)
آیول مث همیشه عالی
عالی بود
من ناظر بودم وقتی این دستور دیدم انقد جذبش شدم که رفتم کل پارتا رو یه ساعتها خوندم و خیلیییییییی عالی بود
خوشحالم خوشتون امده:)
مثل همیشه جذاب بود🖤☕️🎻
زود زود بزار
عالی بود🤍
عالس بعدییییی
ووویی ذوق مرگ شدم عاااالیی بوود🥺💕🙂
مرسیی🤍🌝
عالی..ولی لطفا زودتر بذار!