یک بار گذاشتم رد شد برای بار دوم 🥲🌸🙌 ناظر؟ رد نکن دیگه🌸🌸
چرا اینروزا همه مشکوکن؟؟؟؟؟؟
..به سمت خونه حرکت کردم .تقریبا نزدیک در خونه شده بودم و داشتم کلیدمو در می اوردم که چهره های اشنا منو سر جام میخکوب کرد .دو نفر از بادیگارد های موجین که باهم تو رستوران چینی بودن جلوی در خونه ایستاده بودن انگار داشتن کشیک میدادن اما برای من؟ بدون اینکه به راهم ادامه بدم کلیدمو گذاشتم تو کیفم و اروم اروم عقب رفتم و دویدم سمت خونه تهیونگ خوشبختانه خونه بود و مرخصی گرفته بود نفس نفس زنان در زدم با [ جوکیونگ اینجا چه کار میکنی؟ ] « یه لحظه.. وای خدا اونا کنار ...خونمن...کش..یک..م. میدن» تهیونگ یک لیوان را پر اب کرد و برام اورد و روی دو پایش نشست [ اول اینو بخور و بعد صحبت کن خب؟ ] با دستان لرزانم اب رو خوردم و دادم دست تهیونگ و گذاشت روی میز « داشتم میرفتم خونه و که دیدم دو تا از افراد موجین اونجا کنار در خونه ام وایستادن و منم ترسیدم و اومدم خونه تو» [ خب انگار برای اینکه بهت اعتماد کنه میخواد تورو زیر نظر داشته باشه حالا برو یه کافه و یه چیزی برای خودت بگیر بعد برو خونه تا ازت پرسیدن کجا بودی و اینا یه جواب داشته باشی چون ممکنه که دوربین هارو چک کنن خب؟ چون ما نمیدونیم اونا قراره چکار کنن شناخت کافی نداریم اما اینو بدون اونا خیلی خطرناکن پس مراقب باش اگه هر لحظه فکر کردی نمیتونی اینکارو انجام...]
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)