
معرفی داستانم رو نیزارم تا روز ۲۴ خرداد اولین پارتشو بزارم
اول باید بگم که برخلاف اسمش اصلا ترسناک تیست و فقط هیجان انگیزه و پیچیدست چون اتفاقای زیادی نیوفته توش ( تاطر جان من رد نکن از بس تستایی که درنورد تقاشیام بوده رو رد کردن دیگه دارم افسرده میشم)
دوم اینکه من فقط از اسم اعضای بی تی اس استفاده کردم و درصورت کم اوردن اسم از خودم دراوردم . خب عزیزان اسم داستان خانه ارواح ( جان من رد نکن فقط اسمش ترسناکه . اصلا ترسناک نیست . رد نکن ) حالا میزسیم به شخصیتا
شخصیت اصلیمو جئون جونگ کوکه ۲۱ ساله . یه روح....گیر رده بالاست . ته بوم دستیار کوکه . یه دختر ۲۱ ساله. جیگین و تهیونگ هم دیگر تقش های اصلی رو دارن . سایر اعضا هم هستن. توی داستان من فقط دو یا سه شخصیت منفی وحود داره . توی داستان من از ار....واح محافظ استفاده کردم
ببیتید توی داستان من ار...واح بد و ترسناک نیستن . بلکه نثل انسانن و به رو...حگیرا کمک میکنن تا اون ر...وح هایی که از جهاتشون فرار کردن رو بگیرن . پس از اونایی نیست که تا داستانو میخونه نمیتوتی شبا از تخت بیرون بیای . حالا اس بعد خلاصه داستانو میزارم
در خیان ۳۷ غربی سئول خانه وجود دارد که به اعدای اهالی محل اتفاقات عجیبی در ان رخ میدهد . یک روز پس از انکه یک روح...گیر خانه را بررسی میکند درمیابد که جان یکی از اهالی انجا به نام جیمین درخطر است. او برای نجات جان جیمین باید رییس خانه ار...واح را دستگیر و به جهان ار...واح باز گردانند اما این کار مشکل تر از آن است که فکر میکرد . او در پی یافتن وسایل لازم برای دستگیری او به سمت دروازه جهان موازی حرکت میکند اما مشکلات تمامی ندارند. در این خین ته بوم دستیار رو..حگیر نیز با مشکل مواجه میشود ... یعنی این روح...گیر جوان ما موفق به دستگیری او خواهند شد؟
این داستان از پیش نوشته هست . یعنی من تا پارت هشت نوشتم و احتمالا بالای ۲۰ پارت باشه . اگه این داستان پرطرفدار بود احتمالا فصل دوش رو هم بنویسم . پس از ۲۴ خرداد مصادف با تموم شدن امتحانات من اول پارتشو میزارم و بعد اون هر روز یک پارت . من کاربر Bad army هستم . ناطر لطفا رد نکن ولی اگه به نظرت جیزی عیب داشت تو این تست بیا و به خودم بگو. دوستان منتطر حمایتتون هستم و امیدوارم که از داستانم خوشتون بیاد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ای خدا این ناظرایی که منتشر نمیکنن رو لعنت کنه
داستان به این خوبی
بدون هیچ چیز
یه داستان پرفکت بعد منتشر نمیکنن 😐
رد شد؟؟؟؟؟
نه ولی منتشرمنمیشه
یه ناظر آشنا هم نداریم
ای خداااا
بنده دارم میگردم ولی نی
وایسا بازم بزارمش پیدا کن
الان انشار مجدد رو زدم
ببین میتونی پیداش کنی
خواندم عالی بود
*ناظر بودم
من که منتشر کردم بستگی به بقیه ناظرا داره
دوستان منتظر داستان خانه ارواح
به دلیل اینکه ناظرای گرامی فکر نکنن داستان ترسناکه به جای خانه ارواح مینویسم حانه حاورا 😂
وا
همون برعکس ارواح دیگه 😂😂😂
تا اینجا خیلییییییی خوب بود ❤
ممنوننن
خواهش میکنم ❤
چهارشنبه میزاری دیگه نه!!!
آره
بالاخره داره تموم میشههه
گذاشتمممممم
یکم زودتر گداشتمش
میتونی بعد انتشار بخونی 😁
آآآآآآررررررررهههههه😍
حالا ببینیم ارزش صبر رو داشت
از الان بگما اول اولاش هیجان نداره 😁 یعنی تا پارت سه بعد اون درست میشه
از نطر دوستانن که پارت نه عالی ترین پارت تا الان 😂
فقط یکم دیگه بالاخر میتونم بخونممم
فقط یک هفته
اندی دیگرررر
چشمام صعیف بود به دلیل درس خوندن زیاد صعیف تر شد الان انگار اصا عینک نزدم . همچی تارهههههه .
منم الان دیگه رسما کور شدم
تا 24 ام خیلی موندهه
میخوای پارت یکشو برات بفرستم بخونی
ایتا داری؟
اگه داری بیا گفت و گو نام کاربریمو بدم پیام بده برات بفرستم 😁
میدونی چرا نمیزارم چون الان هنه مشغول امتحان دادن هستن کسی نیست بخونه منتظرم همه سرشون خلوت بشه بعد هر روز میزارم .
متاسفانه ندارمم
منم همین کار رو برا داستان خودم کردم ولی خیلی کنجکاو داستانم
😂 میگم اگه دیگه خیلیییی کنجکاوی میتونم توی شاد بفرستم برات 😂😂
اگه امکان نصب ایتا نداری البته
راستی پایه چندمی؟
من نهم
هفتمم
نمیشه شادم به مامانم وصله
چاره ایی نیست
تا 24 ام منتظر میمونم
و وقتی امتحانم تموم شد میخوانم داستان خفنت رو
😂😂 قسمتت نبود دیگه باید صبر پیشه کنی😂
مرسی که اینقدر منتظری و بهم انرژی میدی 💜💜
عالی اول فکر کردم تکراری ولی نه حتما بزار
به معرفی داستان منم سر بزن
حتما
وای چه باحالههههه 🤩🤩🤩🌸🌸
پس منتطر باش تا بزارمش
البته امیدوارم رد نشه 😐
اوکییی 👌🌸
عالی ♥️🌹😭
خودت میدونی که 😁
متنی که دیروز بهت دادم رو خوندی؟؟
اگه خوندی بپاک 😂
ببین جه گرفتاری شدم 😣
خوندم 😂
نگران نباش همون شب خوندم پاک کردم 😂